راه روشن
مشاوره تحصیلی وخانواده
 
 
پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 20:11 ::  نويسنده : موسی آبادی
 
 
 

علائم هشداردهنده ی بدن انسان

بدن انسان روش‌های جالب و جذابی را برای فرستادن علائم هشدار دهنده دارد که این علائم در واقع اسراری را از درون بدن فاش می‌سازند. به عنوان مثال آیا می‌دانید که خندیدن پس از خوردن هر وعده غذایی چه تاثیری روی بدن دارد؟ یا اینکه آیا می‌دانید سفید شدن زود هنگام موها نشانه چه فرآیندی در بدنتان است.

بدن انسان در تمام طول عمر به شیوه‌ای هوشمندانه و منحصر به فرد علائم و نشانه‌های زیرکانه و هشدار دهنده را بروز می‌دهد اما اکثر افراد به دلیل ناآگاهی از این روابط و علائم، پیغام‌های حیاتی بدن را نادیده می‌گیرند که حاصل آن به خطر افتادن سلامتی است.



روزنامه «دیلی میرور»، در گزارشی به چند راهکار جالب و شگفت‌انگیز به عنوان اسرار زندگی اشاره کرد که بی‌تردید در زندگی روزمره، قابل استفاده و مفید خواهند بود:

1- دردناک شدن مچ پا می‌تواند نشان دهنده مشکلات کلسترولی باشد.

به گفته متخصصان دردناک شدن مچ پا می‌تواند نشانه ابتدایی از افزایش ارثی سطح کلسترول بد خون باشد. در واقع تشکیل کلسترول در اطراف زردپی آشیل، موجب بروز این درد می‌شود.

- راه حل چیست؟

اگر احساس کردید که مچ‌ پایتان مدت سه روز یا بیشتر به طور مداوم درد می‌کند، حتما برای چکاپ کلسترول به پزشک مراجعه کنید، بویژه اگر سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری قلبی را دارید.

2- قوی بودن ریه‌ها نشان دهنده کاهش خطر ابتلا به آلزایمر است.

مطالعات نشان می‌دهد که فعالیت ضعیف و نامطلوب ریه‌ها موجب می‌شود که اکسیژن کمتری به مغز برسد و در نتیجه خطر ابتلا به زوال عقل و آلزایمر افزایش پیدا می‌کند.

برای جبران این مشکل سعی کنید تنفس عمیق انجام دهید به این ترتیب که پنج ثانیه عمل دم و پنج ثانیه عمل بازدم هوا را انجام دهید. این کار موجب تقویت ریه‌ها می‌شود چون اکسیژن را به مقدار کافی و مناسب به مغزتان می‌رساند. اگر این کار را شش نوبت در روز تکرار کنید، ریه‌های شما 20 درصد قوی‌تر می‌شوند.

3- سفید شدن موها قبل از رسیدن به سن 30 سالگی نشانه مهمی از ابتلا به مشکلات تیروئیدی است. متخصصان تیروئید تاکید دارند که عدم تعادل در فعالیت غده تیروئید موجب اختلال در تولید رنگدانه‌ها در پیاز مو می‌شود.

- راه حل چیست؟

اگر موهایتان در سن پایین، سفید شده و هم چنین علائم دیگری چون کاهش وزن، افسردگی و یا مشکلات عادت ماهانه دارید، حتما برای چکاپ کامل و درمان به موقع به یک متخصص غدد مراجعه کنید.

4- بیماری لثه خطر و احتمال زایمان زودرس را افزایش می‌دهد.

باکتری‌های موجود در لثه‌های بیمار و عفونی، موجب بروز واکنشی می‌شود که حاصل آن باز شدن بی‌موقع و زودهنگام دهانه رحم در دوران بارداری است.

- راه حل چیست؟

هر روز نخ دندان بکشید. هم چنین زنان باردار برای اطمینان از سلامت دندان‌های و لثه خود باید مرتب به دندان پزشک مراجعه کنند. مطالعات نشان می‌دهد که مشکل و بیماری لثه احتمال زایمان پیش از موعد را 70 درصد افزایش می‌دهد.

5- گرم نگه داشتن پاها احتمال سرماخوردگی را کاهش می‌دهد.

وقتی پاها سرد می‌شوند، عروق خونی در بینی بسته و منقبض می‌شوند که در نتیجه گلبول‌های سفید خون در این منطقه از مبارزه با عفونت‌ها دست می‌کشند و محل ورود میکروب‌ها به بدن باز می‌شود.

بنابراین توصیه می‌شود جوراب بپوشید و مطمئن شوید که با گرم نگه داشتن پاها، سیستم دفاعی بدنتان به طور کامل کار می‌کند.

6 - خندیدن پس از صرف هر وعده غذایی، میزان قند خون شما را پایین می‌آورد.

متخصصان معتقدند عضلاتی که ما از آنها برای خندیدن استفاده می‌کنیم برای دریافت انرژی، قندخون را مصرف می‌کنند و این فرآیند خطر ابتلا به دیابت، چاقی و حتی برخی از سرطان‌ها را کاهش می‌دهد.

بنابراین بعد از شام در آرامش کامل روی مبل بنشینید و مدتی به تماشای فیلم کمدی مورد علاقه‌تان بپردازید.

7 - راه رفتن و حرف زدن همزمان، موجب کمردرد می‌شود.

وقتی در حین راه رفتن، صحبت هم می‌کنیم این کار مانع از همزمانی تنفس ما با گام‌هایمان در هنگام برخورد پاها به زمین می‌شود. این عدم هماهنگی، موجب می‌شود که بخشی از ضربه‌های ناشی از برخورد گام‌ها به زمین به کمر وارد شود و موجب بروز کمردرد می‌شود.

توصیه می‌شود دفعه بعد اگر به هنگام خرید کردن موبایلتان زنگ زد، یک گوشه بنشینید و با تلفن صحبت کنید.

8 - فشار دادن پاها روی هم مانع از ضعف کردن و بی حالی می‌شود.

اگر بعد از سریع برخاستن از جای خود احساس سرگیجه پیدا کردید یا حس کردید که منگ شده‌اید و چشمانتان سیاهی می‌رود با این حرکت ساده می‌توانید جریان خون را به سرعت به مغز بفرستید و ضعف و سرگیجه خود را متوقف کنید.

ابتدا هر دو پای خود را روی زمین قرار دهید. بعد یکی از پاها را روی پای دیگر بیاندازید و تا جایی که می‌توانید در این وضعیت پاها را روی هم فشار دهید. 30 ثانیه در این وضعیت بمانید تا خون به مغزتان برسد و حالتان بهتر شود.

9- غفلت از کمردرد، تهدید جدی برای مغز است.

پزشکان دریافته‌اند افرادی که بیش از یک سال مبتلا به کمردرد هستند، 11 درصد از حجم سلول‌های مغزی آنها در ناحیه‌ای که مربوط به کنترل یادگیری است، کاسته می‌شود. ظاهرا فشار مقابله با کمردرد این تاثیر نامطلوب را روی سلول‌های مغزی برجای می‌گذارد.

در صورت بروز کمردرد، فورا از پزشک کمک بگیرید. اکثر کمردردها در صورتی که زودتر مورد توجه قرار بگیرند، قابل درمان هستند.

10- چاقی، احتمال بروز سردردها را تا دو برابر افزایش می‌دهد.

وزن زیاد موجب التهاب در عروق خونی ناحیه سر می‌شود که مهمترین عامل بروز سردرد است.

برای کاهش دردها، اقدام به کاهش وزن کنید و برای درمان سردردها از راهکارهای طبیعی استفاده کنید. مصرف روزانه داروهای مسکن در واقع موجب بروز سردرد می‌شود.

12- قوز کردن، ولع شما را به خوردن شیرینی تشدید می‌کند.

پزشکان معتقدند که قوز کردن جریان خون را به مغز کاهش می‌دهد و در نتیجه ولع خوردن مواد قندی را تشدید می‌کند چون در صورت کاهش جریان خون در مرکز اشتها در مغز، گلوکز کمتری به این عضو اصلی می‌رسد در حالی که گلوکز مهمترین غذای مغز است.

- راه حل چیست؟

همیشه صاف بنشینید و پاهای خود را روی زمین بگذارید. ستون فقرات خود را بکشید و شکم خود را به داخل بکشید طوری که کمر شما به سمت صندلی کشیده شود.

13- داروهای سرماخوردگی، تاثیر نامطلوب روی توان باروری دارند.

داروهای سرماخوردگی که برای خشک کردن ترشحات بینی استفاده می‌شوند در عین حال می‌توانند موجب کاهش مخاط دهانه رحم شود و در نتیجه باروری را مشکل می سازد.

بنابراین توصیه می‌شود: به جای داروهای ضد احتقان از درمان‌های معمولی مثل ویکس استفاده کنید.

 



پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 20:1 ::  نويسنده : موسی آبادی

 

 

مسایل منفی موجود در دنیا را می توان به دفعات تحمل کرد اما در برخی افراد موجب افسردگی می شود. به طور ناراحت کننده ای، زندگی همان طور پیش می رود که هست.

 

این سناریو را در ذهن خود تصویرسازی کنید: صبح از خواب برمی خیزید، دندان های خود را مسواک می زنید و آماده رفتن سرکار می شوید. به آشپزخانه می روید و یک فنجان قهوه برای خود درست می کنید.

 

پیش از ترک خانه، هنگام نوشیدن قهوه، آی‌پد خود بر می دارید. اما قصد خواندن اخبار و روزنامه ها را ندارید، بلکه می خواهید فیس‌بوک را چک کنید. هنگام تماشای پست های موجود در این فضا، متوجه ویدئویی می شوید که دوستتان به اشتراک گذاشته و نوشته است: «خدای من! باور نمی کنید که چنین اتفاقی رخ داده باشد.»

 


وسوسه می شوید تا آن را تماشا کنید. روی آن کلیک می کنید. و همه روز شما خراب می شود.

 

زیرا در ابتدای صبح ویدئویی تماشا کرده اید که فردی دیگری را کتک زده، فردی با ماشینی تصادف کرده یا فردی با دیگران کتک کاری کرده است.

 

آیا این اتفاق قبلا برای شما رخ داده است؟

 

شرایط منفی دنیا

• متعاقبا، ذهن شما نمی تواند دست از تعجب بردارد: مشکل این دنیا چیست؟

• چرا زندگی تا این اندازه غیرمنصفانه است؟

• چرا همیشه اتفاق ها بد برای افراد بی گناه رخ می دهد؟

• چرا این چنین جرم هایی در جامعه وجود دارند؟

• چرا مردم چنین کاری انجام می دهند؟ نمی توانند در آرامش زندگی کنند؟

• چه می شود اگر چنین اتفاقی برای من بیفتد؟

 

مسایل منفی موجود در دنیا را می توان به دفعات تحمل کرد اما در برخی افراد موجب افسردگی می شود. به طور ناراحت کننده ای، زندگی همان طور پیش می رود که هست. حدود 7 میلیارد نفر در دنیا زندگی می کنند و همیشه میان اعتقادات، فرهنگ ها و مذهب های آنها تفاوت هایی وجود دارد. همه ما تلاش می کنیم تا زندگی شاد داشته باشیم. اما هر کدام از ما مشکلات و چالش های خاص خود را در زندگی و در مواجهه با مسایل منفی داریم.

 

هرگز به آنها اجازه ندهید بر زندگی شما تسلط پیدا کنند.

 

چهار راه برای مقابله با مسایل منفی دنیا

 

1. قوی باشید و هرگز دچار بدبینی نشوید

به منظور اجازه ندادن برای تسلط احساسات منفی در ذهن خود باید بهترین انتخاب را در زندگی داشته باشید و آن: قوی و شاد بودن است.

 

سعی کنید به مسایل زندگی بدبین نباشید. هر اتفاق بدی که در زندگی دیگران روی می دهد یا چیزهای بدی که شاهد آن هستید، قرار نیست لزوما در زندگی شما نیز اتفاق بیفتد. بدبین بودن به مسایل باعث ایجاد استرس های بیهوده در ذهن و قلب شما می شوند.

 

متاسفانه افراد بسیاری فکر می کنند همیشه باید منتظر اتفاق های بدی در زندگی باشند و به همین دلیل، خود را آماده مقابله با آنها می کنند. اما آیا می دانید چنین طرز فکری باعث می شود تا بدبین باشید و انرژی های منفی را به خود جلب کنید؟

 

به جای این کار، به این باور برسید نیروهای منفی در دنیا وجود دارند اما شما باید مسیر زندگی خود را طی کنید. باید سخت تلاش کنید و کارهایی انجام دهید که باعث خوشحالی شما می شوند.

 

2. روی انرژی های خود تمرکز کنید

در مرحله بعد باید تلاش کنید تا با تکیه بر قدرت و انرژی های خود باعث بهتر شدن این دنیا شوید. این کار را با تلاش کم یا زیاد می توانید به انجام برسانید. همه تلاش های شما در این مسیر ارزشمند هستند. بسیار نرمال است هنگامی که احساس افسردگی یا ناراحتی دارید، همه تلاشتان کمک به دیگران برای داشتن احساس بهتر و شادتر باشد.

 

تصور نکنید که تنها هستید و خودتان را از دیگران جدا نکنید.

 

لازم نیست همه وقت خود را به عنوان داوطلب برای انجام کارها یا شروع یک فعالیت صرف کنید اما همیشه دید مثبت به زندگی و تمایل به کمک به دیگران داشته باشید. این مسایل باعث می شود تا ذهن شما درگیر مسایل منفی نشود و فرصتی برای منفی بافی و بدبینی نیز نداشته باشد.

 

این گونه به زندگی نگاه کنید: در دنیا مسایل منفی وجود دارد و اتفاق های ناگوار رخ می دهند اما مسایل مثبت و خوب نیز فرصت خودنمایی دارند. باید به آنها فرصت داد.

 

این کاملا به شما بستگی دارد که کدام را انتخاب کنید.

 

3. منفی را از زندگی خود حذف کنید

گفته می شود مردم گرایش خاصی به مطالعه اخبار بد و منفی دارند. واقعیت این است که بیشتر ما این کار را انجام می دهیم. اخبار بد سرگرم کننده تر از اخبار خوب هستند. یافته های علمی نیز این علاقه را تایید کرده اند. شاید این اتفاق برای شما هم بدون آگاهی درونی رخ داده باشد. اما آگاهانه یا ناآگاهانه، زندگی یک انتخاب است. همه چیز به شما بستگی دارد. این شما هستید که اتفاق های زندگی خود را انتخاب می کنید.

 

با دیدن تیتر خبرهای بد لازم نیست حتما متن خبر را نیز مطالعه کنید. یا فقط به این دلیل که دوستان شما ویدئوهای ناراحت کننده به اشتراک گذاشته اند، لازم نیست حتما آن را تماشا کنید.

 

همه این موارد را از زندگی خود حذف کنید. اگر باور کنید اینگونه اخبار می توانند به احساسات شما خدشه وارد کنند، دیگر هرگز به خواندن، شنیدن و تماشای بدی ها اقدام نمی کنید. اخبار منفی هیچ ارزشی در زندگی بشر ندارند.

 

4. خوبی های دنیا را برای خود یادآوری کنید

همان طور که دنیا بدی دارد، مملو از خوبی ها نیز هست. بسیاری از ما فراموش کرده ایم که دنیا خوبی های زیادی هم دارد. شاید اخبار خوب و مسایل مثبت زندگی جلوی چشم یا تیتر اول روزنامه ها نباشند اما وجود دارند. هنوز وجود دارند افرادی که برای کمک به هم نوعان خود کیلومترها راه را طی می کنند. در دنیا زیبایی های بسیاری وجود دارد که فقط باید آنها را ببینید.

 

علاوه بر زیبایی های طبیعت، سازه های دست ساز بشر و پیشرفت های فناوری متعددی در دنیا هست که زندگی را برای بسیاری از ما زیبا و راحت تر کرده اند. همه این مسایل احساس خوب به ما منتقل می کنند.

بنابراین، سعی کنید روی مسایل مثبت و زیبایی های دنیا تمرکز کنید. جلوی افکار منفی را بگیرید. از مسایل منفی دوری کنید. حتی در لحظه های بد زندگی نیز سعی کنید مثبت اندیش باشید.

 

 



پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 19:56 ::  نويسنده : موسی آبادی

از همین اکنون به فکر امتحانات خود باشید و برنامه ریزی برای امتحانات را جدی بگیرید و در صورتی

که احساس می کنید نیاز به کمک دارید

حتما به دفتر مشاوره مراجعه فرمایید.

موفقیت شما آرزوی ماست.



پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 19:55 ::  نويسنده : موسی آبادی

خوراکی‌های ممنوع در ایام امتحانات

خوراکی‌های ممنوع در ایام امتحانات

 

یک متخصص طب سنتی ایران با اشاره به لزوم حذف کله پاچه، ماکارونی چرب، جگر، پیتزا و سوسیس از وعده‌های غذایی ایام امتحان، از دانش‌آموزان و دانشجویان خواست از مصرف غذاهای سنگین و سرخ‌کرده در روزهای امتحان بپرهیزند.

 

با مصرف غذاهای دیرهضم در ایام امتحانات، اختلال عملکردهای مغزی پس از مصرف غذاهای پرچرب موجب بروز رفتار تغذیه‌ای نامناسب شده، یا مصرف غذاهایی که موجب پرکاری دستگاه گوارش یا فساد غذا در معده می‌شوند، عملکرد مغزی کاهش می‌یابد، بنابراین دانش‌آموزان و دانشجویان باید در روزهای امتحان از پرخوری اجتناب کرده و حتی‌الامکان غذاهای سبک و زودهضم مصرف کنند.

 

خوراکی‌های ممنوع در ایام امتحانات

 

حجم زیاد غذا حتی در صورت لطیف بودن آن، موجب فشار آمدن بر دستگاه گوارش و صرف نیروی بیشتر برای انجام اعمال هضم و جذب و دفع آن می‌شود به طوری که بدن از تامین انرژی لازم برای کارهای مغزی بازمی‌ماند، به همین دلیل مصرف غذاهای سنگین و سرخ‌کرده مانند کله پاچه، ماکارونی چرب، جگر، پیتزا و سوسیس در روزهای امتحان توصیه نمی‌شود.

 

این متخصص طب سنتی ایران با توجه به آغاز ایام امتحانات به دانش‌آموزان و دانشجویان هشدار داد: در روزهای آزمون از پرخوری خوداری کنند، چرا که هرگونه ناسازگاری غذایی و فساد هضم در معده منجر به افت شدید عملکرد مغز می‌شود.

 

 از دیدگاه طب سنتی ایران مصرف همزمان بعضی غذاها و میوه‌های لطیف مانند شیر و توت، ماهی و توت فرنگی یا شیر و پیاز و حتی شیر و ماهی در یک وعده غذایی نهی شده است.

هم چنین باید به این نکته توجه داشت که غذاهای لطیف و خوش‌هضم هرگز نباید پس از غذای سنگین و دیرهضم استفاده شوند به طور مثال خوردن توت فرنگی پس از صرف غذاهای چرب بسیار نامناسب است.

 

مصرف غذاهای کم کالری را در فصل امتحانات مناسب نمی باشد و  این نوع غذاها سبب کندی عملکرد مغز و خواب‌آلودگی در فرد شده و هوشیاری را کاهش می‌دهند، موادی همچون ماست، دوغ و کاهو از این جمله‌اند.

خوراکی‌های ممنوع در ایام امتحانات

 

وی با اشاره به این که غذاهای نفاخ برای مصرف در روزهای امتحان مناسب نیستند، تصریح کرد: موادی همچون حبوبات خیس نکرده در غذا و مواد نفاخ مانند؛ کلم، تربچه، سیر و پیاز، غذاهایی هستند که علاوه بر ازدیاد فعالیت دستگاه گوارش، عملکرد سیستم اعصاب مرکزی را دچار اختلال کرده، موجب سنگینی و خواب‌آلودگی فرد می‌شوند.

 

این متخصص طب سنتی ایران در پایان به دانش آموزان و دانشجویان یادآور شد: در روزهای آزمون از مصرف زیاده از حد خوراکی‌های محرک سیستم عصبی مانند قهوه، نسکافه و چای پررنگ خودداری کنند، نوشیدن مفرط این نوع مواد موجب ایجاد احساس ناآرامی و اضطراب شده، تمرکز و یادگیری را مختل می‌کند.



پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 19:52 ::  نويسنده : موسی آبادی
  • برنامه ریزی برای امتحانات

    برنامه ریزی برای امتحانات
  • اگر برای امتحانات خود، با  تدبیر برنامه ریزی کنید تا نه تنها در طول سال،  بلکه برای امتحانات  هم آماده خواهید بود. هدف انسان به منزله چراغی است که راه را به او نشان می دهد و آن را به مقصود می رساند. برنامه زمانبندی برای دوره امتحانات باید بسیار منطقی و اصولی باشد.
  •  

    • برنامه ریزی:
  • روشی است به صورت گام به گام که برای انجام هر چه بهتر و به موقع فعالیت ها و بها دادن به وقت انجام می شود.
  • ما می توانید با یک برنامه ریزی مناسب :

  •  1- در وهله ی اول باعث ایجاد آرامش و اطمینان در وجود خود شوید. 
  • 2- به موقع، به مطالعه ی تمام دروس خود بپردازید. 
  • 3- اعتماد به نفس را در خود افزایش دهید. 
  • 4- علاقه و عادت به مطالعه را در خود افزایش دهید. 
  • 5- اضطراب و نگرانی از امتحان را حتی در شب امتحان و یا کنکور کاهش دهید.
  •  

  •  برای داشتن یک برنامه ریزی مناسب می توانید به موارد زیر عمل کنید:
  • 1- همه ی افراد با یکدیگر تفاوت هایی دارند پس بهتر است با توجه به بهره ی هوشی، شرایط و امکانات و عادت های مطالعه شما برای خودتان، برنامه ریزی داشته باشید و از افراد دیگر پیروی نکنید. 
  • 2-می توانید از افرادی که دارای تخصص در این زمینه هستند و از روحیات شما آگاهی دارند برای ترتیب دادن یک برنامه استفاده کنید. 
  • 3- به ترتیب مطالعه دروس توجه داشته باشید، درس هایی را که به آنها کمتر علاقه دارید اول بخوانید. مخصوصا کنکوری ها می توانند پس از مطالعه ی دو درس اختصاصی حتما یک درس عمومی را مطالعه نمایند. 
  • امتحان
  • 4- وقتی در برنامه ریزی خود درسی را در ساعت معین مطالعه می کنید همیشه همین روند را ادامه دهید چرا که بعد از مدتی ذهن شما نسبت به آن موضوع شرطی شده و در آن ساعت درس مورد نظر را بهتر یاد می گیرید. 
  • 5- میزان یادگیری با مدتی که صرف آن می شود رابطه ی نزدیک دارد، پس توصیه می شود برای مطالعه در روزهای قبل از امتحان، وقت کافی را در نظر بگیرید و روز آخر را صرف دوره کردن مطالب کنید. 
  • 7- در برنامه ریزی حتما فرصتی کم را برای تفریح و انجام کارهای مورد علاقه اختصاص دهید. 
  • مطالعه امتحان:

  • 1- در ابتدا می توانید خود را به جای معلم خود قرار دهید. اگر به جای او بودید چه سوالاتی طرح می کردید؟! تجربه نشان داده اکثریت دانش آموزان سوالات را به خوبی پیش بینی می کنند. 
  • 2-سعی کنید ابتدا مطالب را از روی جزوه هایی که در کلاس تدریس شده مطالعه کنید. 
  • 3- سوالات سختی که قبلا موفق به حل آنها نشده اید، مشخص کنید تا در هنگام مطالعه ی امتحان دوباره حل کنید و بخوانید. 
  • 4- می توانید از اطرافیان بخواهید تا در فواصلی مشخص، از شما امتحان بگیرند تا خود را در شرایط آن قرار داده باشید. 
  • 5- مطالب دشوار را به قسمت های ساده تر و کوچک تری تقسیم کنید. 
  • 6- در طول امتحانات استفاده از تلویزیون و سایر سرگرمی ها را به حداقل ممکن برسانید. 
  • 7- مقدار خواب مورد نیاز 7 تا 8 ساعت است. برنامه ی روزانه ی خود را طوری تنظیم کنید که «بیش از این ساعت به خواب اختصاص پیدا نکند.»
  • 8- وجود آرامش ذهنی و عاطفی شرط اصلی مطالعه ی خوب است، تلاش کنید در خانه آرامش کافی برقرار باشد و از مسائلی که موجب اختلاف می شود اجتناب کنید. 
  • اضطراب امتحان:

  •  نوع خاصی از اضطراب است که به آن اضطراب عملکرد تظاهری می گویند. در اضطراب امتحان هر بار که فرد می خواهد امتحان بدهد دچار دلشوره، معده درد، عرق کردن، لرزش و ضربان تند قلب می شود. اصولا اکثر افراد به نوعی دچار اضطراب امتحان می شوند اما آگاهی از چگونگی مقابله با آن می تواند در جلوگیری از وقوع آن موثر باشد.
  •  برای خلاص شدن از اضطراب این توصیه ها را به کار ببندید:

  • الف- همواره باید به خدای بزرگ توکل کرد و هر کاری را با نام او شروع کرد زیرا یاد خدا آرامش دهنده ی دل های مضطرب است. 
  • ب- توانایی های خود را بشناسید و اعتماد به نفس خود را قوی کنید. 
  • ج- برنامه ی امتحانی را جایی نصب کنید و پس از هر امتحان روی آن را خط بکشید. این کار انگیزه ی بیشتری برای درس خواندن و احساس نزدیک شدن به پایان امتحانات به وجود می آورد. 
  • د- به امتحان با این دیدگاه نگاه کنید که انگار فرصتی پیدا کرده اید تا دانسته های خود را نشان دهید. جملات مثبت انتخاب کنید و دائم با خود تکرار کنید. مثل «من آرام و راحت هستم و همه چیز را می دانم». 
  • چه عواملي باعث اضطراب امتحان مي‌شود
  • ه- غلبه بر اضطراب امتحان یک مهارت است و به تمرین احتیاج دارد و یک شبه به دست نمی آید. اگر بتوانید با آن مقابله کنید و تحت کنترل خود در آورید در سایر مراحل تنش زای زندگی نیز حتما به دردتان می خورد. 
  • و- همانطور که قبلا گفته شد عوامل محیطی و اطرافیان نیز نقش بسزائی در این مساله دارند که در اینجا از خانواده ها و معلمان محترم نیز خواهشمندیم محیط مساعد و آرامی را چه در خانه و چه در جلسه ی امتحان برای دانش آموزان عزیز فراهم آورند تا اضطراب آنها کاهش پیدا کند. 
  • متذکر می شویم که اگر مساله ی اضطراب آنقدر در شما جدی است که از امتحان دادن عاجز می شوید، بهتر است با یک مشاور و روانشناس صحبت کنید. آنها می توانند روش هایی مانند آرام سازی(Relaxation) و تکنیک های تنفسی را به شما بیاموزند و به شما برای مقابله با اضطراب کمک کنند. 
  •  

  • شب امتحان:
  • تا این جا مواردی که به وسیله ی آن ها می توان از یک امتحان، سربلند بیرون آمد بیان شد، اما درمورد شب امتحان، مهمترین عاملی که باید درمورد آن رعایت شود، اطمینان و آرامش است. در شب امتحان حتما باید سعی شود از مطالعه ی جدی برای امتحان فردا خودداری شود، چون تا کنون هر چه آموخته اید، کافیست.
  • چرا که این زمان، تنها برای مروری گذرا روی یادگرفته های «قبلی» و اطمینان از دانستن آنهاست. همچنین در این زمان بهتر است از مشاجرات خانوادگی، رفت و آمدهای فراوان، حضور در مکان های شلوغ و پر سروصدا، دیدن و یا شنیدن بیش از حد برنامه های تلویزیونی و سایر عواملی که موجب اتلاف وقت و تشویش خاطر می شوند پرهیز شود.
  •  بهتر است این شب ها کمی زودتر به استراحت بپردازید تا روز بعد با شادی بیشتری در جلسه حضور یابید. صبج قبل از خروج از خانه، حتما صبحانه ی مناسب و یا غذای مختصر و مغذی صرف کنید. بدون تغذیه، مغز شما در انجام فعالیت های لازم مثل حل مساله دچار مشکل می شود. سعی کنید زودتر از خانه خارج شوید تا با خیالی آسوده به محل امتحان برسید. 
  • جلسه امتحان:

    به دانش آموز خود کمک کنید
  • در انتها، رعایت موارد زیر نیز می تواند در جلسه ی امتحان مفید واقع شود:
  • 1- به موقع سرجلسه ی امتحان بروید و پیش از آغاز امتحان، سر جای خود بنشینید. 
  • 2- به محض گرفتن ورقه ی امتحانی به خود قوت قلب بدهید و تلقین کنید که از عهده ی امتحان به خوبی بر می آیید. 
  • 3- ابتدا نگاهی اجمالی به سوالات بیندازید و حتما وقت را در نظر بگیرید. 
  • 4- با یاد و نام خدا پاسخ به سوال ها را آغاز کنید و اگر سوالات تشریحی است هر اطلاعاتی که در مورد سوال دارید بنویسید چون یک پاسخ ناقص، بسیار بهتر از ننوشتن پاسخ است ولی در امتحان تستی اگر پاسخ غلط دارای نمره ی منفی بود، نباید به سوالاتی که یقین ندارید، پاسخ دهید. 
  • 5- سوال را خوب و با دقت بخوانید تا مطمئن شوید که سوال چه چیزی را از شما می خواهد؟! 
  • 6- اگر پاسخ سوالی را نمی دانید هرگز روی سوال ترمز نکنید. زیرا این امر موجب اتلاف وقت و نگرانی شما می شود. کنار سوالاتی که پاسخ آنها را نمی دانید یک علامت (مثلاً -) و در کنار سوالاتی که فکر می کنید می توانید آنها را حل کنید ولی نیاز به زمان زیادتری دارند یک علامت دیگر (مثلا أ—) بزنید.پس از آنکه تمامی سوالات ساده را پاسخ دادید به سراغ سوالات (أ—) و(-) بروید و در کمال آرامش تا آنجا که می توانید پاسخ دهید. 
  • 7- با خط خوانا بنویسید و شکل ها را با دقت ترسیم کنید. اگر سوال چند قسمت دارد، بین سوالات حتما خط بکشید و آنها را از هم جدا کنید. در مجموع به نحوی بنویسید که تصحیح کننده از خواندن آن لذت ببرد و احساس خوبی داشته باشد. این موضوع قطعا در تصحیح برگه ی شما موثر خواهد بود. 
  • 8- اگر در جلسه ی امتحان دچار آشفتگی شدید، از تکنیک «وقفه ی آزمون»استفاده کنید. برای چند دقیقه امتحان را رها کنید و اعمال زیر را انجام دهید: پاها را کف زمین گذاشته و ستون فقرات خود را کاملا عمودی و صاف نگه دارید. نفس عمیقی بکشید، چند ثانیه نگه دارید و بعد به طور کامل و آرام بیرون دهید و تا سه بار تکرار کنید. 
  • 9- در پاسخ دادن سعی کنید بی خود حاشیه نروید. 
  • 10- قبل از دادن ورقه ی امتحان، نوشته های خود را مرور کنید. 
  • 11- هیچ عجله ای برای دادن ورقه نداشته باشید و تا آنجا که می توانید فکر کنید و تا پایان وقت صبر کنید. 


پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 19:52 ::  نويسنده : موسی آبادی
  • برنامه ریزی برای امتحانات

    برنامه ریزی برای امتحانات
  • اگر برای امتحانات خود، با  تدبیر برنامه ریزی کنید تا نه تنها در طول سال،  بلکه برای امتحانات  هم آماده خواهید بود. هدف انسان به منزله چراغی است که راه را به او نشان می دهد و آن را به مقصود می رساند. برنامه زمانبندی برای دوره امتحانات باید بسیار منطقی و اصولی باشد.
  •  

    • برنامه ریزی:
  • روشی است به صورت گام به گام که برای انجام هر چه بهتر و به موقع فعالیت ها و بها دادن به وقت انجام می شود.
  • ما می توانید با یک برنامه ریزی مناسب :

  •  1- در وهله ی اول باعث ایجاد آرامش و اطمینان در وجود خود شوید. 
  • 2- به موقع، به مطالعه ی تمام دروس خود بپردازید. 
  • 3- اعتماد به نفس را در خود افزایش دهید. 
  • 4- علاقه و عادت به مطالعه را در خود افزایش دهید. 
  • 5- اضطراب و نگرانی از امتحان را حتی در شب امتحان و یا کنکور کاهش دهید.
  •  

  •  برای داشتن یک برنامه ریزی مناسب می توانید به موارد زیر عمل کنید:
  • 1- همه ی افراد با یکدیگر تفاوت هایی دارند پس بهتر است با توجه به بهره ی هوشی، شرایط و امکانات و عادت های مطالعه شما برای خودتان، برنامه ریزی داشته باشید و از افراد دیگر پیروی نکنید. 
  • 2-می توانید از افرادی که دارای تخصص در این زمینه هستند و از روحیات شما آگاهی دارند برای ترتیب دادن یک برنامه استفاده کنید. 
  • 3- به ترتیب مطالعه دروس توجه داشته باشید، درس هایی را که به آنها کمتر علاقه دارید اول بخوانید. مخصوصا کنکوری ها می توانند پس از مطالعه ی دو درس اختصاصی حتما یک درس عمومی را مطالعه نمایند. 
  • امتحان
  • 4- وقتی در برنامه ریزی خود درسی را در ساعت معین مطالعه می کنید همیشه همین روند را ادامه دهید چرا که بعد از مدتی ذهن شما نسبت به آن موضوع شرطی شده و در آن ساعت درس مورد نظر را بهتر یاد می گیرید. 
  • 5- میزان یادگیری با مدتی که صرف آن می شود رابطه ی نزدیک دارد، پس توصیه می شود برای مطالعه در روزهای قبل از امتحان، وقت کافی را در نظر بگیرید و روز آخر را صرف دوره کردن مطالب کنید. 
  • 7- در برنامه ریزی حتما فرصتی کم را برای تفریح و انجام کارهای مورد علاقه اختصاص دهید. 
  • مطالعه امتحان:

  • 1- در ابتدا می توانید خود را به جای معلم خود قرار دهید. اگر به جای او بودید چه سوالاتی طرح می کردید؟! تجربه نشان داده اکثریت دانش آموزان سوالات را به خوبی پیش بینی می کنند. 
  • 2-سعی کنید ابتدا مطالب را از روی جزوه هایی که در کلاس تدریس شده مطالعه کنید. 
  • 3- سوالات سختی که قبلا موفق به حل آنها نشده اید، مشخص کنید تا در هنگام مطالعه ی امتحان دوباره حل کنید و بخوانید. 
  • 4- می توانید از اطرافیان بخواهید تا در فواصلی مشخص، از شما امتحان بگیرند تا خود را در شرایط آن قرار داده باشید. 
  • 5- مطالب دشوار را به قسمت های ساده تر و کوچک تری تقسیم کنید. 
  • 6- در طول امتحانات استفاده از تلویزیون و سایر سرگرمی ها را به حداقل ممکن برسانید. 
  • 7- مقدار خواب مورد نیاز 7 تا 8 ساعت است. برنامه ی روزانه ی خود را طوری تنظیم کنید که «بیش از این ساعت به خواب اختصاص پیدا نکند.»
  • 8- وجود آرامش ذهنی و عاطفی شرط اصلی مطالعه ی خوب است، تلاش کنید در خانه آرامش کافی برقرار باشد و از مسائلی که موجب اختلاف می شود اجتناب کنید. 
  • اضطراب امتحان:

  •  نوع خاصی از اضطراب است که به آن اضطراب عملکرد تظاهری می گویند. در اضطراب امتحان هر بار که فرد می خواهد امتحان بدهد دچار دلشوره، معده درد، عرق کردن، لرزش و ضربان تند قلب می شود. اصولا اکثر افراد به نوعی دچار اضطراب امتحان می شوند اما آگاهی از چگونگی مقابله با آن می تواند در جلوگیری از وقوع آن موثر باشد.
  •  برای خلاص شدن از اضطراب این توصیه ها را به کار ببندید:

  • الف- همواره باید به خدای بزرگ توکل کرد و هر کاری را با نام او شروع کرد زیرا یاد خدا آرامش دهنده ی دل های مضطرب است. 
  • ب- توانایی های خود را بشناسید و اعتماد به نفس خود را قوی کنید. 
  • ج- برنامه ی امتحانی را جایی نصب کنید و پس از هر امتحان روی آن را خط بکشید. این کار انگیزه ی بیشتری برای درس خواندن و احساس نزدیک شدن به پایان امتحانات به وجود می آورد. 
  • د- به امتحان با این دیدگاه نگاه کنید که انگار فرصتی پیدا کرده اید تا دانسته های خود را نشان دهید. جملات مثبت انتخاب کنید و دائم با خود تکرار کنید. مثل «من آرام و راحت هستم و همه چیز را می دانم». 
  • چه عواملي باعث اضطراب امتحان مي‌شود
  • ه- غلبه بر اضطراب امتحان یک مهارت است و به تمرین احتیاج دارد و یک شبه به دست نمی آید. اگر بتوانید با آن مقابله کنید و تحت کنترل خود در آورید در سایر مراحل تنش زای زندگی نیز حتما به دردتان می خورد. 
  • و- همانطور که قبلا گفته شد عوامل محیطی و اطرافیان نیز نقش بسزائی در این مساله دارند که در اینجا از خانواده ها و معلمان محترم نیز خواهشمندیم محیط مساعد و آرامی را چه در خانه و چه در جلسه ی امتحان برای دانش آموزان عزیز فراهم آورند تا اضطراب آنها کاهش پیدا کند. 
  • متذکر می شویم که اگر مساله ی اضطراب آنقدر در شما جدی است که از امتحان دادن عاجز می شوید، بهتر است با یک مشاور و روانشناس صحبت کنید. آنها می توانند روش هایی مانند آرام سازی(Relaxation) و تکنیک های تنفسی را به شما بیاموزند و به شما برای مقابله با اضطراب کمک کنند. 
  •  

  • شب امتحان:
  • تا این جا مواردی که به وسیله ی آن ها می توان از یک امتحان، سربلند بیرون آمد بیان شد، اما درمورد شب امتحان، مهمترین عاملی که باید درمورد آن رعایت شود، اطمینان و آرامش است. در شب امتحان حتما باید سعی شود از مطالعه ی جدی برای امتحان فردا خودداری شود، چون تا کنون هر چه آموخته اید، کافیست.
  • چرا که این زمان، تنها برای مروری گذرا روی یادگرفته های «قبلی» و اطمینان از دانستن آنهاست. همچنین در این زمان بهتر است از مشاجرات خانوادگی، رفت و آمدهای فراوان، حضور در مکان های شلوغ و پر سروصدا، دیدن و یا شنیدن بیش از حد برنامه های تلویزیونی و سایر عواملی که موجب اتلاف وقت و تشویش خاطر می شوند پرهیز شود.
  •  بهتر است این شب ها کمی زودتر به استراحت بپردازید تا روز بعد با شادی بیشتری در جلسه حضور یابید. صبج قبل از خروج از خانه، حتما صبحانه ی مناسب و یا غذای مختصر و مغذی صرف کنید. بدون تغذیه، مغز شما در انجام فعالیت های لازم مثل حل مساله دچار مشکل می شود. سعی کنید زودتر از خانه خارج شوید تا با خیالی آسوده به محل امتحان برسید. 
  • جلسه امتحان:

    به دانش آموز خود کمک کنید
  • در انتها، رعایت موارد زیر نیز می تواند در جلسه ی امتحان مفید واقع شود:
  • 1- به موقع سرجلسه ی امتحان بروید و پیش از آغاز امتحان، سر جای خود بنشینید. 
  • 2- به محض گرفتن ورقه ی امتحانی به خود قوت قلب بدهید و تلقین کنید که از عهده ی امتحان به خوبی بر می آیید. 
  • 3- ابتدا نگاهی اجمالی به سوالات بیندازید و حتما وقت را در نظر بگیرید. 
  • 4- با یاد و نام خدا پاسخ به سوال ها را آغاز کنید و اگر سوالات تشریحی است هر اطلاعاتی که در مورد سوال دارید بنویسید چون یک پاسخ ناقص، بسیار بهتر از ننوشتن پاسخ است ولی در امتحان تستی اگر پاسخ غلط دارای نمره ی منفی بود، نباید به سوالاتی که یقین ندارید، پاسخ دهید. 
  • 5- سوال را خوب و با دقت بخوانید تا مطمئن شوید که سوال چه چیزی را از شما می خواهد؟! 
  • 6- اگر پاسخ سوالی را نمی دانید هرگز روی سوال ترمز نکنید. زیرا این امر موجب اتلاف وقت و نگرانی شما می شود. کنار سوالاتی که پاسخ آنها را نمی دانید یک علامت (مثلاً -) و در کنار سوالاتی که فکر می کنید می توانید آنها را حل کنید ولی نیاز به زمان زیادتری دارند یک علامت دیگر (مثلا أ—) بزنید.پس از آنکه تمامی سوالات ساده را پاسخ دادید به سراغ سوالات (أ—) و(-) بروید و در کمال آرامش تا آنجا که می توانید پاسخ دهید. 
  • 7- با خط خوانا بنویسید و شکل ها را با دقت ترسیم کنید. اگر سوال چند قسمت دارد، بین سوالات حتما خط بکشید و آنها را از هم جدا کنید. در مجموع به نحوی بنویسید که تصحیح کننده از خواندن آن لذت ببرد و احساس خوبی داشته باشد. این موضوع قطعا در تصحیح برگه ی شما موثر خواهد بود. 
  • 8- اگر در جلسه ی امتحان دچار آشفتگی شدید، از تکنیک «وقفه ی آزمون»استفاده کنید. برای چند دقیقه امتحان را رها کنید و اعمال زیر را انجام دهید: پاها را کف زمین گذاشته و ستون فقرات خود را کاملا عمودی و صاف نگه دارید. نفس عمیقی بکشید، چند ثانیه نگه دارید و بعد به طور کامل و آرام بیرون دهید و تا سه بار تکرار کنید. 
  • 9- در پاسخ دادن سعی کنید بی خود حاشیه نروید. 
  • 10- قبل از دادن ورقه ی امتحان، نوشته های خود را مرور کنید. 
  • 11- هیچ عجله ای برای دادن ورقه نداشته باشید و تا آنجا که می توانید فکر کنید و تا پایان وقت صبر کنید. 


دو شنبه 2 دی 1392برچسب:, :: 18:6 ::  نويسنده : موسی آبادی

اختلال ناخن جویدن چیست

 

اختلال ناخن جویدن چیست “

ناخن جویدن یکی از اختلالاتی است که اغلب در کودکان و گاهی بزرگسالان دیده می شود این عمل مانند انگشت مکیدن به طور ناخودآگاه صورت می گیرد یعنی افراد مبتلا به این اختلال هنگام جویدن ناخن متوجه عمل خود نیستند . بعضی از افراد به جویدن ناخن و بعضی دیگر به جویدن اطراف ناخن می پردازند و عده ای هم هر دو عمل را انجام می دهند .

اختلال ناخن جویدن چیست

اختلال ناخن جویدن چیست

شروع اختلال ناخن جویدن

احتمالاً این اختلال از ۴ یا ۵ سالگی شروع می شود ولی در سنین ۸ تا ۱۲ سالگی بیشتر دیده می شود . بر اساس تحقیقات انجام شده ناخن جویدن بیش از سایر اختلالات در میان دانش آموزان مدارس شایع است و این اختلال در بین دخترها بیشتر از پسرها است . بر اساس تعریف های پزشکی ،این عمل به افراد اجازه می دهد تنشهای عصبی خود را کاهش دهند و برایشان مثل آرامبخش عمل می کند این مشکل در افراد نشاندهنده نوعی اختلال ساده است که نوجوانان ناآرام با آن دست به گریبانند .

علت ناخن جویدن

گروهی از پزشکان بر این باورند که همیشه علت خاصی برای عادات گوناگون وجود ندارد، بلکه گاهی آنها رفتارهای آموخته شده ای هستند که تنها پیامدهای مثبت و خوشایندی برای کودک (و یا نوجوان) داشته اند. برای مثال، می توانید زمانی که دست فرزندتان به سوی دهانش بالا می رود، دقت کنید و محرک هایی را که موجب این عمل در کودک شده است بهتر ارزیابی کنید. شاید او در همان لحظه به کاری که باید انجام دهد و برایش مشکل است فکر می کند، می توانید خیلی ملایم از او بپرسید آیا می داند دستش را به دهان برده است ؟

از جمله دلایل رایجی که موجب ناخن جویدن در کودکان و نوجوانان می شود، آن است که درصدد کاستن از فشارهای عصبی و تنش های روزانه خود هستند. آنها از این طریق سعی می کنند با هیجانات و بحران های عاطفی درونی شان به مقابله برخیزند. از این رو گروهی از روانشناسان بر این باورند که نفس «جویدن ناخن» عادتی زشت و ناپسند نیست، بلکه تنها مفری برای رهایی از تنش و استرس در کودک است. همه ما لحظات بحرانی و ناخوشایندی را در زندگی تجربه کرده ایم و شدیداً تحت تاثیر شرایط ناگوار قرار گرفته ایم. برای کاستن از تنش های روزانه به افراد بالغ توصیه می شود از روش های کاهش استرس و اضطراب، آرام سازی عضلانی،پیاده روی، یوگا و حرکات ورزشی آرام استفاده کنند. اما کودکان برای آرام سازی هیجانات تندشان روش های خاص خودشان را دارند.

گاهی والدین تصور می کنند که یک کودک چرا باید فشار عصبی داشته باشد؟ آیا مگر دوران کودکی دوران فراغت، بازی و بی خیالی نیست؟ اگر کودکی بنا به دلایلی عصبی، تندخو و پریشان شود، این موضوع ناشی از خطا و اشتباه والدین و اطرافیان اوست ؟ پاسخ هر دو سئوال «منفی» است.

دوران کودکی همچون بزرگسالی، توام با استرس ها و فشارهای روانی گوناگونی است. بزرگ شدن کاری بس دشوار و مشکل است.

والدین نمی‌توانند و به عبارتی نباید جلوی تمامی فشارها و نگرانی های زندگی را برای کودک بگیرند. هر کودک باید سعی کند روشی برای کاستن از بار هیجانات و عواطف تند خود انتخاب کند که هم موجب راحتی و آرامش خیال او شود و هم مورد قبول خانواده، اجتماع و شخصیت خود او باشد.

کودکانی که ناخن های خود را می جوند : بی قرار ، مضطرب و … دارای انرژی زیادند و به طوریکه حتی در خواب نیز آرامش ندارند . این افراد مضطرب و عصبی در موقع صحبت کردن یا انتظار کشیدن با انگشتان خود و یا با وسیله ای دیگر بازی می کنند . عده ای دیگر نیز اعتقاد دارند که سوء تغذیه و کمبود ویتامین آ در بعضی از کودکان ، آنان را دچار حالت عصبی می کنند که این امر موجب جویدن ناخن شود توسط فرد عصبی می شود .

ترس و دلهره از علتهای دیگر این اختلال است .کودکانی که شاهد درگیری والدین خود هستند یا هنگام امتحانات مدرسه یا درس رسیدن معلم یا هنگام دیدن فیلم ترسناک ، دچار ترس و دلهره می شوند که برای تسکین خود ، ناخودآگاه شروع به جویدن ناخن می کنند همچنین این عمل در کودکانی که والدینشان ناآگاهانه و به بهانه های مختلف در آنها ایجاد ترس می کنند زیاد دیده می شود به عنوان مثال وقتی والدین به کودک خود می گویند اگر گریه یا اذیت کنی می گویم لولو تو را بخورد یا ترساندن او از دکتر و آمپول از شیوه های غلطی است که والدین برای ساکت کردن کودک اعمال می کنند . این شیوه های غلط می تواند سبب اختلالات زیادی از جمله ناخن جویدن شود .

چنانچه یک یا هر دو والدین ، عادت به ناخن جویدن داشته باشند احتمال آن که کودک آنها نیز به این عادت مبتلا شود بیشتر از کودکانی است که والدین آنها دچار این اختلال نیستند . کودکان می آموزند و می بینند که پدر و مادر آنها به هنگام ناراحتی این عمل ( جویدن ناخن ) را انجام می دهد از این رو یاد می گیرند برای رفع ناراحتی خود به این عمل بپردازند . بعضی از کودکان نیز این عمل را از دستان خود تقلید می کنند زیرا نفوذ دوستان بسیار زیاد است و ممکن است کم کم تحت تاثیر دوست خود قرار گیرد .

پیشگیری از جویدن ناخن

اولین باری که متوجه می شوید کودکتان ناخنهایش را می جود ، می توانید قبل از آنکه به یک عادت ریشه دار و تثبیت شده تبدیل شود ، یک برنامه پیشگیری عادت را جهت ترک این رفتار شروع نمایید . می توان با کوتاه کردن ناخنهای کودکتان از بروز این عمل جلوگیری کنید . ناخن های زبر و ناهموار کمتر کودک را جهت انجام این عادت اغوا می کند البته باید دانست سرزنش کردن یا مورد تمسخر قرار دادن کودکی که تازه ناخن جویدن شروع کرده می تواند انجام این عادت را افزایش دهد .

بنابراین قبل از شروع هرگونه کشمکش که عملاً باعث شکست شما می شود ، سعی کنید از جهت دیگری به این مسئله نزدیک شوید به عنوان مثال می توان از روش تمجید استفاده کنید ، زمانی که کودکتان با دستهایشان کاری سودمند و سازنده انجام می دهند به آنها توجه کنید و به آنان بگویید از اینکه می بینید ناخنهایشان را نمی‌جوید ، شاد و خوشحال هستید و زمانی که این عادت را انجام می دهند ، آنان را نادیده بگیرید . همچنین می توانید برای کودکان من بالاتر ( حداقل ۵ ساله ) کار را با یک بحث متقاعده کننده درباره مضرات ناخن جویدن شروع کنید . به کودکان نشان دهید زمانی که ناخن زیاد جویده شود چقدر می تواند دردناک باشد ، به آنها بگویید که ناخن های جویده شده به ظاهر دستها صدمه می زند و کودکانی که دچار این عادت هستند زمانی که بزرگ شدند در پیش دوستانشان احساس خجالت خواهند کرد زیرا ناخن هایشان خیلی کوتاه و کلفت به نظر خواهد رسید !

روش درمان

بعضی از مادران می ترسند که جویدن ناخن سبب ناراحتی معده و بیماری کودکشان شود همچنین خوردن اطراف ناخن جلوه بدی دارد بنابراین به روشهای مختلف مانند : سرزنش ، تهدید ، تنبیه ، بستن و مالیدن مواد تلخ و بدمزه به انگشتانی که ناخن هایش جویده می شود متوسل می شوند تا کودک این عادت را ترک کند . اما باید دقت کنیم این اعمال نه تنها باعث ترک عادتش نشده بلکه او بیشتر به این عمل پرداخته و احتمالاً اختلالات دیگر نیز شده است . والدین باید بدانند جویدن ناخن ناخودآگاه و تحت فشار عصبی یا برحسب عادت صورت می گیرد و باید با توجه به علل و رفع آنها به درمان آن پرداخت پس والدین باید چه کارهایی انجام بدهند :

اول از همه باید به دنبال علت پرداخت که چه علتی باعث این عمل در کودک شد همچنین نباید انتظار داشته باشیم که یکباره این عادت ترک شود بلکه قدم به قدم باید جلو رفت .

چون ناخن جویدن ناخودآگاه و بر اثر فشار اضطراب درونی صورت می گیرد لذا باید عامل اضطراب را از میان برد .

اوقات فراغت فرد مبتلا را با فعالیتهای مورد علاقه او از جمله فعالیتهای هنری ، ورزشی پر کنید ، این فعالیتها می تواند در کم کردن و ترک این عادت موثر باشد .

هر بار که کودک در ترک عادتش موفقیتی بدست آورد او را تشویق کنید و این امر باعث می شود که در ترک عادتش تشویق شود .

کودک را به خاطر این عمل نترسانید و یا تنبیه نکنید و یا اینکه از داروهای تلخ و فلفل استفاده نکنید زیرا این اعمال باعث احساس گناهکاری و اضطراب در فرد می شود و باعث بیشتر شدن این عمل می شود و یا حتی ممکن است باعث بوجود آمدن اختلالات دیگر شود .

در مورد پیامدهای مثبت و منفی عادت ناخن جویدن ، با کودک صحبت کنید . با قرار دادن آینه در مکان هایی که کودک بتواند خودش را در حال ناخن جویدن ببیند ، آگاهی او را بالا ببرید و روش درمان بدین صورت است که :

هر صبح و عصر پنج دقیقه را به انجام دادن این عادت در جلوی آینه اختصاص دهید . به کودکتان یاد بدهید در حالی که به آرامی دستهایشان را به طرف دهانشان می برند و شروع به ناخن جویدن می کنند خودشان را تماشا کنند زیرا ناخن جویدن عملی است که نمی‌توانید خودتان را در حین انجام آن ببیند . بنابراین ، این تمرین به کودکتان کمک می کند تا بفهمند که در چشم دیگران چگونه به نظر می آیند ، وقتی این تمرین را کودکان انجام می دهند باید آنان را متقاعد سازید تا با صدای بلند بارها و بارها بگویند که دیگر نمی‌خواهند بیشتر از این مرتکب این عمل شوند .

روش دیگر درمان این است که دقیقاً تشخیص دهید که کودکتان چه زمانی ناخن جویدن را شروع می کند ، سپس رفتارهای جدید را جایگزین آن کنید مثلاً به جای اینکه شروع به جویدن ناخن بکند به مدت یک دقیقه دستش را تکان دهد و یا شروع به نوشتن کند و یا نقاشی بکند و کارهای شبیه به آن انجام دهد.

در آخر باید به این نکته اشاره کنیم که عادت ناخن جویدن سریع از بین نمی‌رود و احتیاج به زمان دارد.

کمک های والدین و مربیان

والدین و اعضای موثر خانواده کودک برای درمان و کمک به کودکانی که عادت به جویدن ناخن های شان دارند، روش های گوناگونی برمی گزینند. گروهی از آنها با ساده ترین عادت ناخوشایند فرزندشان چنان عصبانی و خشمگین می شوند که با شدیدترین شیوه های تربیتی درصدد مقابله با آن برمی آیند. در حالی که گروهی دیگر صبورانه و با ملایمت آرامش خود را حفظ می کنند و سعی دارند روند تشخیص، درمان و بهبودی فرزندشان را پی بگیرند و با همکاری ها و حمایت های خود مانع از تشدید اوضاع شوند.

در بسیاری از موارد اگر والدین و اعضای موثر خانواده عادت ناپسند فرزندشان را تا مدتی نادیده بگیرند، پس از مدتی آن عادت به کلی از بین خواهد رفت؛ زیرا یا کودک نیازی به تکرار و استمرار آن ندارد و یا این که به تدریج بر اثر آن رشد و تحول کودک کاهش خواهد یافت و به کلی از یاد خواهد رفت.

به طور کلی چنانچه کودک عادتی دارد که مادر و پدر درصدد کاهش آن هستند، می توانند با استفاده از روش های ساده زیر موجب کاهش و قطع آن شوند.

۱ _ سعی کنید حواس کودک را پرت کنید. زمانی که درمی یابید کودک مترصد جویدن ناخنش شده است، با او صحبت کنید (بازی های کلامی بهترین روش به حرف گرفتن کودک است)، اسباب بازی به دست های او بدهید تا دست هایش درگیر بازی با آن شود و فکر ناخن جویدن به سرش نزند.در مواردی این روش ها موثر واقع می شوند و در مواردی نیز کارایی چندانی ندارند؛ در این صورت بهتر است با کمی دقت و توجه نسبت به محرک های گوناگونی که می تواند مانع از عمل جویدن ناخن در کودک شود، پیدا کنید و آنها را به کار ببرید.

۲ – در مواردی بهترین کاری که والدین در مقابل این عادت فرزندشان می توانند انجام دهند، آن است که هیچ عکس العملی نشان ندهند. انتقاد، اوقات تلخی، ریشخند کردن، تذکرهای ممتد (تو مثل نی نی کوچولوها مدام دستت در دهانت است)، یا تهدید و سرزنش کردن (مریض می شوی، دست هایت زشت می شوند)، هیچ تاثیری در کاهش این عادت ندارند.آنها باید از روش های حمایتی همه جانبه استفاده کنند؛ زیرا والدین نزدیک ترین افراد زندگی کودک هستند که می توانند او را در این کار کمک و هدایت کنند.اگر آنها برای کاستن از عادات ناخوشایند فرزندشان از روش های تند و خشونت آمیز استفاده کنند، نه تنها موجب کاهش آن عادت نخواهند شد، بلکه فشار عصبی بیشتری هم بر کودک وارد می آورند.

والدین و مربیان می توانند با الگو قرار دادن خود و آموزش روش های آرام سازی، ورزش های ساده و گوناگونی را به فرزندشان یاد بدهند.برای مثال همگی روی زمین بنشینند، نفس های طولانی بکشند، تصورات آرام بخشی در ذهن خود مرور کنند و با حفظ آرامش عضلانی خود سعی کنند شیوه های کاهش فشار عصبی را به فرزندانشان بیاموزند.

۳ _ بنشینید و خیلی آرام درباره ناخن های فرزندتان با او صحبت کنید. از آنجایی که کودکان مایلند توجه، محبت و حمایت مادر و پدر خود را هیچ گاه از دست ندهند، تلاش می کنند که با انجام خواسته های آنان رضایتشان را جلب کنند.

به او بگویید؛ اگر ناخن هایش را بجود، انگشتان نازیبایی خواهد داشت و نمی‌تواند آنها را به سایرین نشان دهد.

از او بپرسید؛ در چه مواقعی شروع به جویدن ناخن می کند؟ شاید او دلیل بخصوصی را برای این کار توضیح دهد. به او بگویید؛ زمانی که متوجه این عمل او شوید، با گفتن کلمه و یا عبارت خاصی حاضرید به او یادآوری کنید که دست از جویدن ناخن بردارد.

به او بگویید که قصدتان آشوب به پا کردن و جر و بحث با او نیست؛ بلکه تنها قصد دارید به او کمک کنید.

فکر نکنید که او عمداً شروع به جویدن ناخن می کند. این کار برای او به صورت عادتی مستمر درآمده است که احتمالاً قادر نیست جلوی خودش را بگیرد. اگر او واقعاً دوست دارد که عادتش را ترک کند، شما می توانید به او در این کار کمک کنید.

آیا وقتی که کودک شروع به جویدن ناخن می کند و شما به او تذکر می دهید، باز هم دستش را در دهان می گذارد و یا دستش را با سر آستینش می پوشاند؟ به او بگویید زمانی که یکی از دست هایش را برای جویدن ناخن بالا می آورد، سعی کند با دست دیگرش آن را بگیرد و مانع از بالا رفتن آن شود.

۴ – والدین می توانند از روش های رفتاردرمانی (دادن ستاره و یا برچسب های عروسکی به کودک) استفاده کنند. بر طبق این روش ها، هر روزی که کودک ناخنش را نجود، ستاره ای به عنوان پاداش به او می دهند و چنانچه بتواند تعداد این ستاره ها را به ۱۰ برساند، جایزه و پاداشی دریافت خواهد کرد که موجب تقویت رفتار خوشایند او (یعنی نجویدن ناخن) می شود. برای دختران خردسال، شاید بهترین پاداش مرتب کردن ناخن ها و لاک زدن و یا ستاره زدن بر روی ناخن هایش باشد.

۵ _ یکی دیگر از روش های مقابله با ناخن جویدن کودکان، استفاده از دستکش های تزئینی است. گروهی از کودکان زمانی که انگشتان شان را می بینند، به این کار مشغول می شوند. در حالی که اگر انگشتان آنها در دستکش باشد، هم متوجه قول خود می شوند و هم محرکی خارجی آنان را از این کار بازمی دارد.

۶- سعی کنید نگرش و دیدی مثبت، سازنده و شفاف نسبت به حل مشکل کودک داشته باشید. اگر هدف شما خاموش ساختن عادتی ناخوشایند در فرزندتان است، بهتر است آن را ملایم و واضح برای او توضیح دهید. سرزنش کردن و تنبیه کودکی که عادت به جویدن ناخن هایش دارد، نه تنها روش مقابله مناسبی برای درمان آن نیست، بلکه کودک را عصبی تر و لجوج تر می کند و همین امر موجب تشدید این عمل در کودک می شود. بهتر است قبل از آن که والدین درصدد درمان و بهبودی کودک برآیند، سعی کنند عوامل مختلفی را که می تواند در تشکیل و تثبیت این عادت در فرزندشان موثر باشد، بررسی نمایند.

برای مثال، چه مدت است که کودک شروع به جویدن ناخن کرده است؟ آیا این رفتار او عکس العملی نسبت به فشارها و استرس های عصبی است؟ (آیا والدین مشاجرات طولانی دارند؟ آیا اخیراً کودک بیمار بوده است؟ و …) اگر چنین است، جای امیدواری است که با تغییرات و آرام سازی محیط این عادت خود را ترک کند.

آیا مدت ها است که او این عادت را دارد و آیا تاثیری بر روند زندگی عادی روزانه او (روابط خانوادگی، دوستان، آموزگاران مدرسه، جمع همکلاسی ها و…) گذاشته است؟ آیا کودک در شرایطی خاص (مکان و زمان به خصوصی) مشغول ناخن جویدن می شود؟

برای مثال، هنگام تماشای تلویزیون، نشستن در اتومبیل، بازی با همسالان و … در نظر داشته باشید تشخیص زمانی که کودک ناخن می جود و یا نمی‌جود، در انتخاب شیوه درمان می تواند نقش مهمی داشته باشد.

۷ _ زمانی که فرزندتان رفتارهای خویشتن دارانه از خود نشان می دهد، حتماً او را مورد توجه، محبت و حمایت خود قرار دهید. برای مثال، اگر دخترتان سعی می کند کمتر ناخن هایش را بجود، برایش لاک و یا انگشتری بگیرید که بتواند با نشان دادن آن به دیگران، تشویق شود عادت خود را کاملاً ترک کند و یا هنگامی که پسرتان درصدد ترک عادت ناخن جویدنش برمی آید، حتماً او را با خواندن داستان های مورد علاقه اش، پارک بردن، نقاشی کشیدن و… سرگرم سازید و علت تشویق های خود را برایش توضیح دهید.

از آنجایی که هر عادتی برای این که کاملاً در کودک تثبیت شود، زمان می خواهد، طبیعی است که برای ترک آن هم، زمان لازم است. در بیشتر موارد، یک عادت چندان طول نمی‌کشد که عادت به حساب آید؛ زیرا ممکن است حاصل یک مشکل و یا بیماری جسمی باشد. برای مثال زمانی که کودکی مدام بینی اش را می مالد، شاید خشکی و یا مجروح شدن مخاط بینی عامل اصلی این رفتار کودک است، و یا کودکی که مدام شست خود را می مکد، شاید دچار اضطراب و پریشانی مفرط باشد.

ترک این عادت بسیار مشکل است. در کودکان شیوع بیشتری دارد که اکثراً با افزایش سن برطرف می‌شود. اما وجود این عادت دربالغین با بیماریهای اضطرابی مرتبط است. جویدن ناخنها نه تنها نمای ظاهری ناخن را تغییرمی‌دهد، بلکه موجب انتقال باکتری‌ها از دست به دهان و بر عکس می‌شود. همچنین با آسیب پوست اطراف ناخن، امکان نفوذ و گسترش باکتریها به داخل آن فراهم می‌آید.

 


دو شنبه 2 دی 1392برچسب:, :: 17:59 ::  نويسنده : موسی آبادی

کمک به کودکان برای غلبه بر ترس

غلبه بر ترس,غلبه بر ترس کودکان, غلبه بر ترس کودک

 ترس کودکان کاملا طبیعی است. تشویش و نگرانی نیز احساسی کاملا نرمال است که ما را از موقعیت های خطرناک دور می کند.
کودکان اصولا از مسایل مشخصی همچون حشرات، سگ، تاریکی یا صداهایی بلند همچون صدای جاروبرقی می ترسند. بعضی از آنها از موقعیت های جدید و ملاقات با افراد جدید می ترسند. اما ترس کودکان هنگامی که احساس امنیت می کنند به طور کامل از بین می رود.
چگونه می توان ترس کودکان را کاهش داد؟
راهکارهایی که در ادامه ذکر می کنیم شاید موثر باشند اما نباید انتظار داشته باشید کودک شما بتواند در لحظه بر ترس های خود غلبه کند. اینکه کودک بتواند بر ترس خود غلبه کند ماه ها و شاید حتی یک سال طول بکشد. این کاملا طبیعی است مسایلی که کودکتان را می ترساند و همه فکر و ذکر او را مشغول کرده است را در نقاشی یا بازی خود نشان دهد و بی مورد درباره آنها صحبت کند.
•    به ترس های او نخندید
شاید مسایلی که فرزندتان را می ترساند برای شما بی ارزش و خنده دار باشد اما برای او کاملا جدی و واقعی است. هنگامی که او از چیزی همچون صدای فلاش تانک یا موجودات خیالی می ترسد او را تحقیر نکنید یا به او نخندید. سعی کنید به او دلداری دهید که احساس ترس او را درک کرده اید. اگر به او این تسلی و خاطر جمعی را بدهید او متوجه می شود ترسیدن امری طبیعی است و باید تلاش کند تا بر آن غلبه کند.
متقاعد کردن کودک برای اینکه دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد، نتیجه عکس می دهد. اگر به او بگویید: «نگران نباش. سگ که ترس ندارد» در واقع او را غمگین و نگران کرده اید. به جای آن به او احساس امنیت و خاطرجمعی بدهید و بگویید: «می دانم که سگ باعث ترسیدن تو شده است. بیا با هم از کنار او رد شویم. اگر دوست نداری می توانم او را نگه دارم تا از اینجا رد شوی.»
•    محبت کردن
به اصطلاح وسایل آرام کننده  همچون بالش کهنه یا عروسک – می تواند به کودکان کمک کنند تا بر ترس خود غلبه کنند. وسایلی مشابه اینها به کودک احساس نزدیکی و اطمینان می بخشند – به ویژه زمانی که شما مجبور به ترک او هستید و نمی توانید در کنارش باشید.
این گونه وسایل به کودک کمک می کنند تا راحت تر با ترس های خود همچون ترس از افراد جدید، حضور در زمین های بازی گروهی یا ملاقات با دکتر کنار بیاید. بنابراین، به کودک خود اجازه دهید بالش یا عروسک آرامش‌بخش خودش را همراه داشته باشد. مطمئن باشید او از 4 سالگی به بعد این وسایل را کنار خواهد گذاشت و به دنبال روش های دیگری برای کم کرد ترس خود خواهد بود.
•    توضیح مسایل
برخی از کودکان با شنیدن توضیحات منطقی و تشریحی در مورد آنچه او را ترسانده است، می توانند بر ترس خود غلبه کنند. به طور مثال، هنگام کار کردن فلاش تانک به کودک خود توضیح دهید آب توالت به طور کامل پایین کشیده می شود اما کودکان یا اردک ها را نمی تواند پایین بکشد. یا مثلا به او بگویید صدای بلند آمبولانس برای این است که دیگران متوجه آمدن آن بشوند و راه را برایش باز کنند.
شنیدن توضیحات برای برخی از کودکان حس امنیت و خاطرجمعی دارد. به کودک خود توضیح دهید با اینکه جاروبرقی همه آلودگی ها و زباله را به داخل می کشد اما نمی تواند عروسک، اسباب بازی یا انگشت پای پدرشان را ببلعد. یا قدم زدن هنگام غروب ترس تاریکی را در کودک از بین می برد. یا اگر کودک از آرایشگاه می ترسد از آرایشگر بخواهید تا موهای شما یا بخش کوچکی از آن را قیچی بزند تا کودک باور کند قیچی به او آسیب نمی رساند.
اگر تجربیات قدیم کودک باعث ترس او شده اند – مثلا واکسن زدن هفته قبل باعث ترس او از مطب دکتر شده است – ساده از کنار آن عبور نکنید. البته خیلی هم مساله را بزرگ نکنید. خیلی آرام و منطقی برای او توضیح دهید که واکسن یا آمپول ابتدا کمی درد و سوزش دارد اما خیلی زود از بین می رود و شما می توانید پس از آن با هم بیرون بروید و خوش بگذرانید. این وعده تفریح تا حدی حواس او را از ترس پرت می کند.
می توانید در فاصله ای امن به کودک در مورد مسایل خطرناک توضیح دهید. به طور مثال، اگر از حیوانات می  ترسد او را به باغ وحش ببرید تا زندگی و غذا خوردن آنها را از نزدیک ببیند. روش کمک کننده دیگر این است که برای کودک خود داستانی از کودکی تعریف کنید که ترس مشابه داشته است و توانسته بی مشکل از آن عبور کند.
•    حل مشکل با کمک یکدیگر
اگر کودک شما از تاریکی می ترسد، هنگام شب با هم به اتاق او بروید. یکی دیگر از راهکارهای غلبه بر این ترس کمک گرفتن از گارد محافظ (همچون یک عروسک)، تفنگ آبپاش یا جمله ای جادویی است که هیولای ذهن کودک را از آنجا دور کند.
با سعی و خطاهای مستمر شما و کودکتان با هم، می توانید احساس قدرت و کنترل بر ترس را در او افزایش دهید.
•    تمرین در طول بازی
اگر کودک از دکتر می ترسد، شاید بازی در نقش دکتر یا وسایل پزشکی اسباب بازی بتواند تا حدی به او کمک کند. برخی از کودکان با در دست داشتن اسباب بازی وسایل پزشکی خود خیلی راحت تر و با ترس کمتر به مطب پزشک می روند. اگر کودک شما از روبه رو شدن با غریبه ها می ترسد، می تواند با داشتن برخوردهای مشابه با عروسک ها یا حیوان های اسباب بازی خود تا حد زیادی بر این ترس غلبه کند.
•    ترس های خود را جلوی او بروز ندهید
اگر کودک شما ببیند از دیدن سوسک یا عنکبوت حسابی ترسیده و عرق کرده اید، یا هنگام رفتن به دندان پزشکی حس بدی دارید، او نیز باور می کند این مسایل ترسناک هستند و حتما از آنها خواهد ترسید. بنابراین سعی کنید ترس های خود را از بین ببرید یا دست کم جلوی کودک آنها را بروز ندهید.
اشکالی ندارد به کودک خود اعتراف کنید دوست ندارید دندانپزشکی بروید اما برای سلامت دندان های خود مجبور به رفتن هستید.
مراقب این زنگ خطرها باشید
هنگامی که ترس کودک روی فعالیت های روزانه او تاثیر می گذارد، مثلا حمام نمی رود چون از آب می ترسد یا از ترس روبه رو شدن با سگ بیرون نمی رود، زنگ خطری برای شماست و باید حتما با پزشک کودک خود در این رابطه مشورت و مشکل او را مطرح کنید. به ویژه اگر این ترس ها به مرور زمان بیشتر می شوند. شاید کودک شما دچار فوبیا (ترس غیرمنطقی زیاد و پایدار) یا نوعی ناهنجاری تشویشی داشته باشد.
حتی اگر ترس کودک زیاد است و به راحتی آرام نمی شود نیز باید به پزشک متخصص مراجعه کنید. 



دو شنبه 2 دی 1392برچسب:, :: 17:42 ::  نويسنده : موسی آبادی
سرچشمه ی اضطراب در کودکان
سرچشمه ی اضطراب در کودکان
سرچشمه ی اضطراب در کودکان

 

رهايم نكن !

والدین می‌‌دانند که هر کودک تا اندازه‌ای ترس و اضطراب در خود دارد. با این حال، والدین نمی‌دانند که این ترس و اضطراب از کجا سرچشمه می‌گیرد. آنها به دفعات سوال می‌کنند:
«چرا بچه من این قدر وحشتزده است؟ او که دلیلی برای ترس خود ندارد.» پدری تا آنجا پیش رفت که به کودک مضطرب خود بگوید:
«این حرف‌های کاملاً پوچ را تمام کن. خودت می‌دانی که کاملاً خوش هستی.»
شاید مفید واقع شود که برخی از سرچشمه‌های اضطراب در کودکان را توصیف کنیم و چند طریق برای غلبه بر اضطراب ارائه بدهیم.
می توان سرچشمه های اضطراب را اینها دانست :
  • اضطراب و ترس ناشی از از رها شدن
  • اضطراب ناشی از احساس گناه
  • اضطراب ناشی از انکار استقلال و موقعیت کودک
  • اختلاف بین پدر و مادر، یکی دیگر از سرچشمه‌های اضطراب
  • اضطراب ناشی از دخالت در فعالیت‌های بدنی کودک
  • اضطراب ناشی از پایان زندگی 
    در این مقاله اضطراب ناشی از رها شدن را مورد بررسی قرار می دهیم و در سلسله مقالات دیگر به بررسی دیگر سرچشمه های اضطراب در كودكان خواهیم پرداخت :
    بزرگترین ترس کودک این است که والدین او را دوست نداشته باشند و رهایش کنند. چنانکه «جان اشتین بک» آن را به‌طور برجسته‌ای در کتاب «شرق بهشت» نشان می‌‌دهد: 
    «بزرگترین وحشتی که یک کودک می‌تواند داشته باشد این است که دوست داشته نشود، و طرد شدن ، دوزخی است که از آن وحشت دارد... و طرد شدن خشم را با خود می‌آورد و خشم ، نوعی جنایت را که شکل انتقام دارد با خود می آورد ...
    هرگز نباید کودکی را با طرد کردن تهدید کرد. چه به عنوان شوخی و چه به عنوان خشم، نباید به کودک هشدار داد که طرد خواهد شد.
    بارها در خیابان یا در سوپر مارکت، از دور می‌شنویم که مادری خشمگین به کودک خود که وقتش را تلف کرده است جیغ زنان می‌گوید:
    « اگر همین الآن نیایی اینجا، همین جا ولت می‌کنم و می‌روم.»
    این نوع گفتار، ترس همیشه در کمین رها شدن را بر خواهد انگیخت و کودک را بیش از پیش در خیال تنها رها شدن در دنیا فرو خواهد برد.
    زمانی که اتلاف وقت کردن کودک را نمی‌توانیم تحمل کنیم، بهتر است دستش را بگیریم و او را با خود بکشیم تا اینکه با سخنان خود او را تهدید کنیم.
    بعضی از کودکان اگر از مدرسه به خانه باز گردند و مادرشان را در خانه نیابند، به وحشت می‌افتند. اضطراب خاموش آنها از رها شدن ، خیلی زود بیدار می‌شود. بهتر است مادر از طریق یک نوار ارزان قیمت ضبط صوت یا با استفاده از یک یادداشت، برای کودک پیغام بگذارد و جایی را که رفته است به کودک اطلاع بدهد. [در صورت استفاده از روش دوم، در نظر داشته باشید که نوشته را در جایی قرار دهید که کودک یقیناً متوجه آن بشود] روش نخست بویژه در مورد کودکان خردسال مفید واقع می‌شود. صدای ملایم والدین و سخنان محبت‌آمیزشان، کودکان را توانا می‌سازد که جدایی‌های موقتی را بدون اضطراب بیش از اندازه تحمل کنند. [در صورت استفاده از این روش، بخاطر داشته باشید که کودک بایستی از قبل از برنامه شما آگاهی داشته باشد] 
    هنگامی‌ که فراز و نشیب‌های زندگی ، ما را به اجبار از کودکان خردسال‌مان جدا می‌کند، باید برای این جدایی زمینه‌سازی کرد. برای بعضی از والدین دشوار است به کودک بفهمانند که آنها برای عمل جراحی، تعطیلات، یا برای انجام وظیفه‌ای اجتماعی از خانه دور خواهند بود. آنها به خاطر ترسی که از عکس‌العمل کودکشان دارند، هنگام شب یا وقتی که کودک‌شان در مدرسه است، یواش از خانه خارج می‌شوند و یکی از خویشاوندان و یا یک پرستار بچه را در خانه می‌گذارند که موقعیت را برای کودکشان توضیح دهد.
    مادر دو قلوهای سه ساله بایستی تحت عمل جراحی قرار می‌گرفت. جوی از آشفتگی و هیجان خانه را در برگرفته بود، ولی به‌ بچه‌ها چیزی از موضوع گفته نشد. مادر صبح روزی که قرار بود در بیمارستان بستری شود، زنبیل خرید خود را در دست گرفت و وانمود کرد که می‌خواهد برای خرید به سوپر مارکت برود. او خانه را ترک کرد و تا سه هفته بازنگشت.
    در طول این مدت بنظر می‌رسید که بچه‌ها مثل گل پژمرده و پلاسیده شده‌اند. توضیحاتی که پدر می‌‌داد موجب تسلی خاطر آنها نمی‌شد. آنها هر شب با گریه به خواب می‌رفتند. در طول روز، آنها بیشتر وقتشان را جلوی پنجره می‌ایستادند و منتظر می‌شدند که مادر از راه برسد.
    اگر کودکان را از قبل برای دوری از مادر آماده سازیم، آنها خواهند توانست که فشار ناشی از این جدایی را آسان تر تحمل کنند. 
    مادر پسركی سه ساله ، دو هفته پیش از آنکه در بیمارستان بستری شود، درباره این مسئله با او صبحت کرد. پسرك علاقه کمی از خود نشان داد، اما مادر فریب فقدان حس کنجکاوی او را نخورد و گفت: «بیا با هم این بازی" مادر دارد به بیمارستان می‌رود" ، را بازی کنیم.» مادر چند تا عروسک تهیه کرد (او آنها را قبلاً به همین خاطر خریده بود). این عروسک‌ها باید نقش اعضای خانواده ، پزشک، و پرستار را ایفا می‌کردند. مادر در حالی که عروسک‌ها را با دست جابجا می‌کرد و به جای آنها حرف می‌زد، چنین گفت:
    «مامان دارد می‌رود بیمارستان تا خوب بشود. مامان خانه نخواهد بود. پسرك از خودش می‌پرسد که پس مامان من کجاست؟ مامان کجاست؟ اما مامان خانه نیست. تو آشپزخانه نیست. تو اتاق خواب نیست. تو اتاق نشیمن هم نیست. مامان تو بیمارستان است، رفته آقای دکتر را ببیند و حالش خوب بشود. پسرك گریه می‌کند، مامانم را می‌خواهم. من مامانم را می‌خواهم. اما مامان رفته بیمارستان تا خوب خوب بشود. مامان پسرش را دوست دارد. مامان هر روز دلش برای او تنگ می‌شود.
    مادر و پسر این درام هجران و وصل دوباره را بارها و بارها اجرا کردند. ابتدا، بخش عمده گفتگو را مادر انجام می‌‌داد، اما بزودی، پسر هم سر رشته سخن را بدست گرفت. او با استفاده ای از عروسک‌های مناسب به پزشک و پرستار گفت که از مامان بخوبی مراقبت کنند، حال او را بهبود بخشند، و هر چه زودتر او را به خانه بفرستند.

    وقتی گناهكارم مرا ببخش !

    در مقاله‌ی قبل به بررسی اضطراب و ترس ناشی از رها شدن در كودكان پرداختیم. در این مقاله دو نوع سرچشمه‌ی اضطراب را در كودكان مورد بررسی قرار می‌دهیم: اضطراب ناشی از احساس گناه و اضطراب ناشی از انکار استقلال و موقعیت. و در مقاله‌ی بعد سه نوع آخر سرچشمه اضطراب را مورد بررسی قرار خواهیم داد. 

    اضطراب ناشی از احساس گناه

    والدین، آگاهانه و ناآگاهانه، در کودکان احساس گناه پدید می‌آورند. احساس گناه، همچون نمک، عنصر مفیدی برای آب و نان دادن به زندگی است، ولی نباید جریان اصلی در زندگی باشد. وقتی کودک از یکی از اصول رفتار اجتماعی یا اخلاقی سرپیچی می‌کند، آن وقت جایی هم برای مذمت و احساس گناه وجود دارد. 
    کودک وقتی از داشتن احساسات منفی یا افکار «ناپسند» منع می‌شود، به ناچار احساس گناه و اضطراب خیلی زیادی خواهد داشت.
    برای مانع شدن از احساس گناه غیر ضروری، والدین همچون یک مکانیک خوب که با ماشین خراب سر و کار دارد، باید با سرپیچی‌ها و نافرمانی‌های کودک برخورد کنند. مکانیک، صاحب‌ماشین را خجالت‌زده نمی‌کند؛ او چیزی را که باید تعمیر شود به صاحب ماشین می‌گوید. مکانیک از سر و ‌صداهای عجیب و غریب ماشین انتقاد نمی‌کند، بلکه از آن سر و صداها برای پیدا کردن عیب ماشین استفاده می‌کند. او از خود می‌پرسد: «منشأ احتمالی خرابی کجاست؟»
    برای کودکان دلخوشی بزرگی است که در باطنشان بدانند واقعاً آزادند، آن‌طور که دوست دارند فکر کنند و در خطر از دست دادن محبت و موافقت والدینشان قرار نگیرند، اظهاراتی نظیر آنچه در زیر آمده است، مفید واقع خواهد شد:
    «تو یک جور احساس می‌کنی، اما من جور دیگر احساس می‌کنم، ما درباره این موضوع احساسات متفاوتی داریم.»
    به نظرت می‌آید که نظرت درست است ولی نظر من این نیست. من به نظر تو احترام می‌گذارم. اما خودم نظر دیگری دارم.»
    والدین بدون اینکه خودشان بدانند، ممکن است با پرحرفی و دادن توضیحات غیر ضروری در کودکان احساس گناه ایجاد کنند. 
    پسركی پنج‌ساله از دست معلم مهد کودک خود عصبانی بود، چرا که خانم معلم به دلیل بیماری به مدت دو هفته به مهد کودک نیامده بود. وقتی خانم معلم به آنجا برگشت. پسرك کلاهش را قاپید و به حیاط فرار کرد. هم مادر و هم خانم معلم به دنباله او روانه شدند. خانم معلم گفت: «کلاه مال من است.» آن را به من بده.
    مادر گفت: « خودت بخوبی می‌‌دانی که آن کلاه مال تو نیست. اگر تو کلاه را نگه‌داری، خانم معلم سرما خواهد خورد و دوباره مریض خواهد شد. حالا، تو که نمی‌خواهی خانم معلمت دوباره مریض بشود؟ می‌خواهی؟»
    نکته خطرناک این است که یک چنین توضیحی شاید سبب شود که پسرك نسبت به بیماری خانم معلم، احساس مسئولیت و احساس گناه بکند. آن توضیح طولانی مضر و بی‌ربط بود. تنها کاری که لازم بود در آن لحظه انجام شود، پس گرفتن کلاه بود. 
    شاید بعداً این امکان وجود داشت که خانم معلم درباره عصبانیت پسرك با او صحبت کند و راه‌های بهتری برای مقابله با آن، در پیش روی او قرار بدهد.

    اضطراب ناشی از انکار استقلال و موقعیت کودک

    وقتی کودک از شرکت در فعالیت‌ها و قبول مسئولیت‌هایی که آمادگی آنها را دارد باز داشته می‌شود، در درون او رنجش و خشم بوجود می‌آید. خشم، به نوبه خود، ممکن است به نقشه‌های خیالی انتقام منتهی شود که این نقشه‌های خیالی، احساس گناه و ترس از تلافی را در کودک ایجاد می‌کنند. در هر صورت، نتیجه چیزی جز اضطراب نیست.
    کودکان خردسال قادر نیستند در تمامی‌کارها مهارت کافی به دست بیاورند، مدت‌ها طول می‌کشد تا بتوانند بند کفش‌هایشان را گره بزنند، دگمه‌های کتشان را ببندند، کفش‌هایشان را بپوشند، در ظرف مربا را باز کنند، یا دستگیره در را بچرخانند، بهترین کمکی که می‌توان به آنها کرد انتظار صبورانه و توضیح مختصری درباره سختی کار است. مثلاً درباره سختی کار می‌توانید به کودک خردسال خود بگویید: «پوشیدن این کفش‌ها آسان نیست» یا «باز کردن در این مربّا کار سختی است.»
    کودک چه در تلاش‌هایش موفق بشود و چه نشود، این قبیل توضیحات او را در انجام کارهایشان یاری خواهد کرد. اگر کودک موفق به انجام کار شود، از اینکه می‌داند چه کار سختی را انجام داده است خود بخود احساس رضایت خاطر خواهد کرد. و اگر موفق نشود، این تسلی خاطر را خواهد داشت که والدین او می‌دانستند که کار چقدر سخت بود.
    در هر دو صورت، کودک همدردی و حمایت را تجربه می‌کند که این تجربه، صمیمیت بین او و والدینش را عمیق‌تر می‌سازد. یک چنین رفتاری با کودک سبب می‌شود که او به دلیل ناموفق بودن در انجام کار، خود را نالایق نپندارد.
    نیاز بزرگتر‌ها به کارآیی به هیچ‌وجه نباید بر اعمال و رفتار کودک حاکم باشد. خواستن کارآیی، دشمن کودکی است و برای احساسات کودک‌ گران تمام می‌شود.
    کارآیی خواستن از کودک سرچشمه‌های او را می‌خشکاند، او را از رشد باز می‌دارد، دلبستگی‌هایش را فرو می‌نشاند و ممکن است به ورشکستگی احساس او منجر شود به‌طور کلی باید گفت که نباید از کودک خردسال خود انتظار داشته باشیم که در کارها کارآیی نشان دهد.
    کودک خردسال خود را هرگز بی‌عرضه یا بی‌لیافت صدا نکنید.
    در مقاله ی بعد به بررسی اضطراب ناشی از اختلاف بین پدر و مادر، دخالت در فعالیت‌های بدنی کودکان و پایان زندگی در كودكان خواهیم پرداخت. 

    جنگ جنگ، ‌تا نابودی فرزند 

    در دومقاله‌ی قبل به بررسی اضطراب و ترس ناشی از رها شدن در كودكان، اضطراب ناشی از احساس گناه و اضطراب ناشی از انکار استقلال پرداختیم . حال در این مقاله اضطراب ناشی از اختلاف بین پدر و مادر، دخالت در فعالیت‌های بدنی کودکان و ترس از پایان زندگی را مورد بررسی قرار می‌دهیم :

    اختلاف بین پدر و مادر، یکی دیگر از سرچشمه‌های اضطراب

    وقتی والدین با هم نزاع می‌کنند، کودکان مضطرب می‌شوند و احساس گناه می‌کنند . برای این مضطرب می‌شوند که محیط خانه‌شان مورد تهدید واقع شده‌است و احساس گناه می‌کنند زیرا در این اختلاف خانوادگی نقشی واقعی یا خیالی داشته‌اند. حال قابل توجیه باشد یا نباشد، کودک احساس می‌کند که او سبب اختلاف بین پدر و مادر بوده است.
    کودکان در جنگ داخلی‌ای که بین پدر و مادر روی می‌‌هد، بی‌طرف نمی‌مانند، آنها یا جانب پدر را می‌گیرند یا جانب مادر را، عواقب این جنگ داخلی، ‌هم به رشد صفات شخصیتی کودک صدمه می‌رساند و هم به رشد جنسی روانی او.
    وقتی پسری پدرش را طرد می‌کند، یا دختری مادرش را، آن پسر و دختر مدل مناسبی نخواهند داشت تا خود را با آن وفق بدهند. طرد شدن، از طریق بیزاری نسبت به همانندی با صفات شخصیتی، نسبت به هم‌چشمی ‌با ارزش‌ها و نسبت به تقلید از رفتار والدین، نشان داده می‌شود. در موارد شدیدتر، این نوع طرد ممکن است همانند‌سازی مغشوش جنسی ایجاد کند و باعث پدید آمدن یک ناتوانی برای بودن در مسیر معین شده زیستی بشود.
    وقتی پسری مادرش را طرد می‌کند، یا دختری پدرش را، آن دختر و یا پسر ممکن است با احساس ظن و خصومت نسبت به تمام اشخاص جنس مخالف بزرگ شود.
    وقتی والدین مجبور می‌شوند برای جلب محبت و مهربانی کودکان خود به رقابت بپردازند، معمولاً از راه‌های نادرستی همچون رشوه دادن، چاپلوسی کردن و دروغ گفتن استفاده می‌کنند. در نتیجه، کودکان با وفاداری‌های تقسیم شده و دمدمی‌ مزاجی پایدار بزرگ می‌‌شوند. آنها یاد می‌گیرند که دست به استثمار بزنند، توطئه بچینند و باج بگیرند و جاسوسی و سخن‌چینی کنند. 
    کودکان گاهی از یکی از والدین خود در برابر دیگری دفاع می‌کنند یا به دنبال فرصتی می‌گردند که والدین خود را رو در روی یکدیگر قرار دهند، و همین نیاز کودکان به انجام یک چنین کاری، شخصیت آنها را لکه‌دار می‌سازد.

    اضطراب ناشی از دخالت در فعالیت‌های بدنی کودک

    امروزه در بیشتر خانواده‌ها، کودکان خردسال به خاطر کمبود جا برای فعالیت‌های حرکتی دچار ناامیدی و یأس می‌شوند. آپارتمان‌های کم فضا و اسباب و اثاثیه گرانبها، ‌شدیداً مانع از بالا و پایین پریدن و این طرف و آن طرف دویدن کودک می‌شوند. این محدودیت‌ها معمولاً در آغاز زندگی کودک شروع می‌شوند. به کودک اجازه نمی‌دهند که در کالسکه‌اش بایستد، به کودک نوپا اجازه نمی‌‌دهند که از پله‌ها بالا برود، یا نمی‌گذارند که در اتاق‌نشیمن بدود و بازی‌های مربوط به سن خود را انجام دهد.
    کودکان، که به خاطر این محدودیت‌ها دچار نومیدی می‌شوند، تنشی را در خود ذخیره می‌کنند که باعث پدید آمدن اضطراب می‌شود. 
    کودکان خردسال نیاز دارند که تنش خود را با فعالیت‌های بدنی آزاد کنند. آنان به فضایی برای دویدن و به اشیای کافی برای بازی کردن نیاز دارند. آنان به یک اتاق یا حیاط احتیاج دارند تا آزادانه به فعالیت بپردازند و در عین حال از لحاظ روانی نیز آسایش داشته باشند.

    اضطراب ناشی از پایان زندگی 

    اگر مرگ معمایی است برای بزرگسالان، برای کودکان مسئله‌ای است که هنوز ناشناخته بشمار می‌آید. یعنی کودک نمی‌داند که حتی مرگ چیست. او نمی‌داند که نه تنها والدینش بلکه دعاهای خود او نیز قادر نیست آن کس را که رفته است بازگرداند. پوچی آرزوهای جادویی کودک در مقابل مرگ، ضربه سختی برای او بحساب می‌آید و سبب می‌شود که کودک احساس ضعف و اضطراب کند.
    آنچه کودک می‌بیند این است که با وجود اعتراض و گریه و زاری‌های او، حیوانی اهلی یا فرد مورد علاقه او، دیگر نزد او نیست. در نتیجه، کودک احساس می‌کند که طرد شده است و کسی او را دوست ندارد. ترس کودک در این سوال منعکس می‌شود که اغلب از والدین خود می‌پرسد: «بعد از اینکه از دنیا رفتی، باز هم مرا دوست خواهی داشت؟»
    برخی از والدین سعی می‌کنند تا نگذارند کودکشان به خاطر از دست دادن فرد مورد علاقه‌اش ناراحت و غمگین بشود. اگر ماهی طلایی رنگ یا قناری او بمیرد، والدین فوراً یکی دیگر را جایگزین آن می‌کنند، با این امید که کودک متوجه تفاوت موجود نخواهد شد. هنگامیکه یکی از حیوانات دست‌آموز کودک می‌میرد، آنها فوراً جانشین گرانبهاتر و زیباتری را تقدیم کودک دردمند می‌کنند.
    فقدان یک چیز و سپس جانشین سریع و بدون تأخیر آن چه درسی به کودک می‌دهد؟ او شاید چنین نتیجه‌گیری کند که فقدان چیزها یا اشخاص مورد علاقه آن‌چنان اهمیتی ندارد؛ شاید نتیجه بگیرد که عشق را می‌توان به راحتی انتقال داد و صداقت و وفاداری را به آسانی می‌توان دستخوش تغییر و تحول ساخت.
    این حق کودک است که غمگین باشد و سوگواری کند و نباید او را از این حق محروم کرد. کودک را باید آزاد گذاشت تا به خاطر فقدان شخص مورد علاقه‌اش اندوهگین باشد. وقتی کودک به خاطر پایان زندگی عشق و محبت‌ها زاری می‌کند، انسانیتش رشد کرده و شخصیت والاتری می‌یابد.
    بنیاد و اساس بحث ما این است که کودکان همان گونه که در لذت‌ها و خوشی‌های موجود در جریان زندگی خانوادگی شریکند، در غم‌ها نیز باید سهیم باشند. وقتی مرگی اتفاق می‌افتد و به کودک چیزی از آن موضوع گفته نمی‌شود، وی ممکن است گرفتار اضطراب نامعلومی‌بشود. او شاید خودش را مسئول این فقدان بداند و خودش را سرزنش کند و نه تنها از مرگ بلکه از زندگی نیز خودش را جدا بداند.
    نخستین گام برای یاری کودکان در مقابله با فقدان از دست دادن فرد مورد علاقه‌اش این است که آنها را آزاد بگذاریم تا ترس‌ها، خیالات، و احساساتشان را کاملاً بیان کنند. والدین نیز شاید بتوانند برخی از احساسات کودکان را با واژه‌ها بیان کنند، اما شاید انجام این کار را دشوار یابند. به عنوان مثال، پدر و مادر، پس از مرگ مادربزرگ که مورد علاقه شدید کودک بود، می‌توانند بگویند:
    «دلت برای مامان بزرگ تنگ می‌شود.»،«تو مادربزرگ را خیلی دوست داشتی.»،«مادربزرگ هم تو را دوست داشت.»،«دلت می‌خواهد حالا با ما بود.»،«آدم باورش نمی‌شود که مرد.»
    با این بیانات، کودک در می‌یابد که والدینش به احساسات و افکار او علاقه‌مند هستند، و نیز شاید تشویق کنند که ترس‌ها و خیالاتش را با والدین درمیان بگذارد. کودک شاید علاقه‌مند شود که بداند آیا مردن درد دارد، آیا آدم مرده باز هم بر می‌گردد و آیا او و والدینش نیز روزی خواهند مرد؟ پاسخ‌ها باید خلاصه و حاکی از حقایق باشند: وقتی یکی می‌میرد، بدنش اصلاً درد حس نمی‌کند؛ وقتی یکی میمیرد، دیگر بر نمی‌گردد؛ وقتی یکی پیر می‌شود، طبیعی است که بمیرد.


جمعه 22 آذر 1392برچسب:, :: 15:48 ::  نويسنده : موسی آبادی

سکوت ذهنی

تمرین سکوت ذهن، تمرینی پایه ای است در مراقبه ی ( Meditation )شرقی، فرد را برای مهار کردن ذهن آشفته و رساندن او به سکوت ذهنی یاری می کند

این تمرین همه جا قابل اجراست و برای تمرکز بیش تر دانش آموزان در کلاس و توجه به مطالب درسی، بسیار مؤثر می باشد.

این تمرین به صورت آزمایشی روی دانش آموزان اول متوسطه اجرا شد؛ نتایج نشان داد آرامش دانش آموزان در کلاس درس و هم چنین تمرکز و دقت آن ها هنگام تدریس معلم به طرز معنا داری بیش تر شده است.

تمرین سکوت ذهن را می توان قبل از تدریس برای تمرکز بیش تر و یا بعد از تدریس برای استراحت ذهنی دانش آموزان انجام داد. مدت زمان اجرا 10 الی 15 دقیقه می باشد. برای انجام این تمرین از دانش آموز بخواهید این مراحل را یک به یک انجام دهد:

1- راحت بنشیند و چشم ها را ببندد.

2- تمام افکاری که باعث اختلال ذهنی و حواس پرتی او می شود، در ذهن تجسم کند. در این مرحله او باید ذهن خود را مانند حوضچه ای در نظر بگیرد که تمامی افکار مزاحم در آن شناور هستند. ( مدت زمان در این مرحله 4 الی 5 دقیقه در نظر گرفته می شود. )

 

سکوت ذهنی

 

 

 

 

 

 

 

3- یک کلمه آرامش بخش ( مانند واژه رها یا آرامش ) را در ذهن مانند قطره جوهری که بر آب می چکد و در سطح آن پخش می شود، بچکاند؛ به نحوی که تمام سطح ذهن را پر کند و تمام افکار مزاحم را پاک نماید و از بین ببرد. مرحله ی سوم تمرین را باید همراه با تنفس های عمیق انجام دهد و بهتر است هنگام بازدم کلمه رهایی را در ذهن ایجاد کند و تمام سطح ذهن را با آن پر نماید. ( مدت زمان در این مرحله 8 تا 10 دقیقه در نظر گرفته می شود. )

دانش آموز می توانداین تمرین را قبل از شروع به خواندن دروس زیر انجام دهد.

 



جمعه 22 آذر 1392برچسب:, :: 15:44 ::  نويسنده : موسی آبادی

ارتباط معلم و دانش آموز


 

همه ما در هر سن و سالی که باشیم، هیچ گاه خاطره های خوشی را که از معلم های خوبمان در دوران تحصیل داشته ایم از یاد نمی بریم.

 

همه ما در هر سن و سالی که باشیم، هیچ گاه خاطره های خوشی را که از معلم های خوبمان در دوران تحصیل داشته ایم از یاد نمی بریم.

در واقع همین قدر که این خاطره ها برای ما شیرین و به یادماندنی هستند، تأثیراتی هم که از خود به جای می گذارند قابل توجه و ماندگارند. بنابراین رابطه بین دانش آموز و معلم یکی از بهترین ارتباطاتی است که ما در طول زندگی خود تجربه خواهیم کرد.

 

 

هنر تدریس

بسیاری از دانشمندان تدریس را هنر می دانند و معتقدند تا زمانی که فردی علاقه و هنر علم آموزی را نداشته باشد نمی تواند مدرس موفقی باشد. اما بعضی دیگر عقیده دارند که معلمی علمی است که می توان اصول آن را پس از طی مراحل، کسب کرد و در کلاس درس به مرحله اجرا گذاشت. عده ای نیز معلمی را ترکیبی از هنر و علم می دانند؛ یعنی معلم از علم خود برای انتخاب مواد آموزشی و از هنر خود برای نحوه تدریس آن ماده آموزشی استفاده می کند.

معلم به عنوان کارشناس؛ معلم ها باید در مورد مواد و موضوعات آموزشی و همچنین در مورد شیوه های تدریس آنها تصمیم گیری کنند. در طول هفته صدها تصمیم به ذهن معلمان خطور می کند که انتظار دارند برای آنها جواب های مناسبی بیابند. سؤالاتی مانند اینکه چگونه می توان به کودک در سال های اولیه آموزش، نوشتن خلاق را آموزش داد و کدام روش تدریس برای درس مورد نظر مناسب است.

معلم به عنوان مشوق؛ معمولا معلمان از خود سؤال می کنند که چگونه می توانند دانش آموزان را به صورت فعال در خصوص یادگیری درگیر کنند؟ بسیاری از اعمال معلم در برانگیختن دانش آموزان و ارتقابخشیدن سطح فکر آنها مؤثر است. برای مثال نحوه نمره دادن یا امتحان کردن معلم باعث دلگرمی یا دلسردی دانش آموزان می شود یا هرگونه تکلیف می تواند به عنوان عاملی مشوق یا دلسردکننده عمل کند. در واقع می توان گفت یکی از مهم ترین نقش هایی که معلم می پذیرد این است که خود را به عنوان عاملی محرک و مشوق بداند.

معلم به عنوان مدیر کلاس؛ نحوه مدیریت کلاس و برقراری ارتباط با تک تک دانش آموزان یکی از مهم ترین وظایف معلمان است؛ اینکه معلم بتواند به طریقی مطلوب از عهده اینگونه وظایف برآید، نقش مهمی در چگونگی انجام وظیفه او خواهد داشت. این مدیریت کلیه تصمیم گیری ها و اعمالی را که برای نظم بخشیدن به کلاس لازم است و تحت عنوان انضباط مطرح می شود، شامل می شود. منظور از اینگونه مدیریت، نگهداری یا فراهم آوردن محیطی است که در آن یادگیری صحیح همراه با کاهش مسائل و مشکلات برای دانش آموزان انجام می شود.

معلم به عنوان مشاور؛ دانش آموزان معمولا با ورود به مدرسه با مسائل جدیدی روبه رو می شوند که برای حل آنها نیاز به مشورت پیدا می کنند و در این راه بهترین کسی که می تواند به دانش آموز کمک کند معلم اوست. اگرچه نمی توان از معلمان انتظار داشت که مانند مشاور عمل کنند ولی باید نسبت به رفتار شاگردان خود مشاهده گران حساسی باشند. همچنین زمانی که احساسات دانش آموزان مانعی برای یادگیری آنهاست، باید پاسخ مناسب و راهکار مؤثری به آنان ارائه دهند و در صورت لزوم آنها را نزد مشاور و متخصص مربوط بفرستند.

معلم به عنوان الگو؛ بسیاری از دانش آموزان با ورود به فضای آموزشی سعی می کنند الگویی برای خود برگزینند؛ ولی معمولا معلم نخستین گزینه ای است که انتخاب می کنند. بنابراین معلم باید بتواند از هر نظر الگوی خوبی برای دانش آموز خود باشد. در واقع یک معلم علاقه مند که حتی خوب هم تدریس نمی کند، در مقایسه با معلمی که خوب تدریس می کند ولی با جدیت و اشتیاق موضوع را دنبال نمی کند، دانش آموزان را بیشتر به درس علاقه مند می سازد؛ زیرا معلمان در هر حال به عنوان الگویی برای دانش آموزان هستند.

 

 

رفتارهای غلط معلم

تام دانش آموز ۱۰ساله نمی توانست پنجره کلاس را باز کند. معلم گفت: «تو عرضه بازکردن یک پنجره را هم نداری؟ پس تو چی بلدی!» تام از خجالت سرخ شد و به طرف نیمکتش برگشت؛ در حالی که از دست معلمش بسیار ناراحت بود.

واکنش این معلم مخرب ترین واکنش بود. کودکان هرگز به توانایی هایشان اطمینان ندارند. بنابراین زیرسؤال بردن میزان هوش و استعداد کودکان به ویژه در جمع و انتقادهای نیش دار از دانش آموز انگیزه پیشرفت را در او از بین می برد و سبب تخریب قوه ابتکار او می شود. معلم تام اگر هنگام صحبت، اینطور توهین آمیز با او صحبت نمی کرد، می توانست کمک بیشتری به او بکند.

او می توانست سؤال کند؛ «یعنی باز هم این پنجره خراب شده» با این برخورد، تام خیالش راحت می شد و دل و جرأت پیدا می کرد تا بیشتر سعی کند. همچنین چون معلم مانع از شرمساری اش شده بود، او را نسبت به خود علاقه مند می کرد.

 

 

اصلاح ارتباط

اگر خواهان اصلاح و بهبود روابط موجود در کلاس هستیم، باید از کجا شروع کنیم؟ باید بررسی کنیم و ببینیم چگونه به دانش آموزان پاسخ می دهیم. چگونگی ارتباط معلم با دانش آموز بسیار مهم است و نوع این ارتباط تأثیری مثبت یا منفی بر دانش آموز می گذارد. معلمانی که خواهان اصلاح روابط شان با دانش آموز هستند باید مکالمات آزاردهنده و توهین آمیز را کنار بگذارند و روش خود را عوض کنند. معلم برای آنکه بتواند به ذهن دانش آموز راه یابد، ابتدا باید به دل او راه پیدا کند. معلم فقط زمانی می تواند به ذهن دانش آموز راه پیدا کند که ابتدا بتواند به دل او راه یابد و دانش آموز نیز فقط زمانی می تواند درست فکر کند که بتواند درست هم احساس کند.

والدین و معلمان در گفتار روزمره شان کلمات نادرستی بر زبان می آورند. این کلمات ناسالم که به طور مرموزی در گفتار متداول بزرگ ترها نهفته است، پیام های مخربی هستند که کودک تحت تاثیر آنها، دیگر به استعدادهای خود و فهم و درکش از محیط پیرامون اعتماد نخواهد کرد، منکر احساساتش می شود و نسبت به ارزش های خود دچار شک و تردید خواهد شد.

والدین و معلمان باید این کلمات ناسالم را در گفتارشان از بین ببرند. رفتارهای نادرست و کلمات ناصحیح باعث پرخاشگری و لج بازی بیش از حد کودک می شود.

در واقع سلامت روانی بستگی به این دارد که شخص به واقعیت های درون خویش اعتماد کند. چنین اعتمادی در فرایندهای خاصی به وجود می آیند که می توان آنها را شناخت و به کار بست.

اغلب اوقات معلم از تاثیر زیاد حرف هایش بر زندگی دانش آموزان آگاه نیست. متأسفانه معلمان برخلاف خلبان ها یا پزشکان کمتر آموزش های فشرده ای در مورد مهارت های مربوط به ارتباط صحیح با دانش آموزان می بینند؛ حال آنکه کار آنها بسیار حساس است و تربیت ذهن پاک کودکانی را برعهده دارند که رفتار آنها می تواند در آینده بسیاری از اطرافیانشان هم مؤثر باشد.

معلمان باید بتوانند علاوه بر ایجاد انگیزه، مشوق خوبی برای یادگیری بیشتر دانش آموزان باشند، اعتماد به نفس آنها را بالا ببرند و مانع از ترس و خشم و هیجانات مخرب شوند. معلمان نیز مانند والدین باید برای برقراری ارتباط صحیح، کفایت داشته باشند و آموزش های لازم را در این خصوص دیده باشند.

در واقع سازگاری داشتن در ارتباط نوعی موفقیت است و مستلزم تمرین و ممارست زیاد است. هر پیامی که دانش آموزی از سوی معلم خود دریافت می کند، بسیار مهم است.

 

 

تشویق

تشویق شامل دو بخش است؛ آنچه ما به دانش آموز می گوییم و آنچه او خودش به خود تلقین می کند و باور دارد. گفتار ما باید نشان دهد که از کوشش ها و کمک ها و موفقیت های دانش آموز، کدامیک را دوست داریم. آن وقت او کم کم خودش متوجه می شود چه توانایی ها و قابلیت هایی دارد.اگر اظهارنظرهای ما رویدادها و احساس ها را واقع بینانه و همراه با قدردانی توصیف کند؛ نتایجی که دانش آموز درباره خودش به دست می آورد نتایجی مثبت و سازنده خواهد بود. امیلی دانش آموز ۱۱ساله به خانم معلم کمک کرد تا کتاب های کتابخانه کلاس شان را مرتب کند. خانم معلم از تشویق او خودداری کرد. مثلا نگفت: «متشکرم که کمک کردی، تو بسیار خوب کارت را انجام دادی.» به جای آن فقط کاری را که انجام شده بود، توصیف کرد: «حالا همه کتاب ها منظم و مرتب شد و بچه ها هر کتابی را بخواهند می توانند به راحتی پیدا کنند.»اما اگر معلم امیلی به خوبی از او قدردانی می کرد، می توانست بیشتر مفید واقع شود؛ بنابراین در فرایند تشویق باید از اعمال مشخص فرد قدردانی شود، نه اینکه فقط صفات او ارزیابی شود.

 

 

ایجاد انگیزه

اغلب معلم ها خواهان آن هستند که بدانند چگونه می توان در دانش آموز انگیزه یادگیری ایجاد کرد. پاسخ این است که در او احساس اطمینان و اعتماد ایجاد کنید تا بتواند شکست را متحمل شود. زیرا مهم ترین مانع یادگیری ترس است؛ ترس از شکست، ترس از توبیخ و ترس از نادان به حساب آمدن. اما معلم موفق این امکان را برای هر دانش آموز فراهم می آورد که وقتی اشتباه می کند خودش را از تنبیه و مجازات در امان بداند. از میان بردن ترس در دانش آموز، زمینه ای برای تلاش و کوشش در او ایجاد می کند. پذیرفتن اشتباه دانش آموز با روی خوش، او را به یادگیری تشویق می کند.»معلم مورد علاقه من خانم دانیل همیشه در خاطر من می ماند. او وقت زیادی صرف دانش آموزان خود می کرد تا آنها را بشناسد. او همه را تشویق می کرد تا درباره مشکلات زندگی خود صحبت کنند و از خواسته ها و آرزوهای خود بگویند. در مدتی کوتاه او مرا بهتر از والدینم شناخت و باعث شد به خودم اطمینان پیدا کنم و اکنون تمام موفقیت هایم را مدیون او هستم. تا به حال چند بار با چنین مواردی برخورد کرده اید. اغلب بسیار شنیده ایم که تاثیر یک معلم در کل زندگی شخص به حد زیادی موثر بوده است.

هنگامی که یک معلم به دانش آموز خود پیام می دهد که هوش و ذکاوت کافی برای پیشرفت تحصیلی ندارد، او نیز کم کم باور می کند که همین طور است واقعا هم نمی تواند به خوبی پیشرفت داشته باشد. کودکان معمولا نظریات بزرگ ترها را قبول می کنند و چه بسا تحت تأثیر آن حتی تحصیل خود را هم رها می کنند یا بیشتر به آن اهمیت می دهند.برعکس این موضوع هم صادق است و گاهی یک تشویق کوچک باعث می شود فرد به موفقیت بسیار بزرگی دست پیدا کند، بنابراین شاید هیچ کس نتواند جایگزین نقش معلم در زندگی ما شود.

 

  



جمعه 22 آذر 1392برچسب:, :: 11:25 ::  نويسنده : موسی آبادی

 



جمعه 22 آذر 1392برچسب:, :: 11:14 ::  نويسنده : موسی آبادی

مطالب جالب و دیدنی, جملات تصویری

 

 

مطالب جالب و دیدنی, جملات تصویری



جمعه 22 آذر 1392برچسب:, :: 11:8 ::  نويسنده : موسی آبادی

ایمیل از جهنم

 

 

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:

گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم 
میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه !


جمعه 22 آذر 1392برچسب:, :: 11:7 ::  نويسنده : موسی آبادی



جمعه 22 آذر 1392برچسب:, :: 10:16 ::  نويسنده : موسی آبادی

پرخاشگری کودکان در مدرسه



 

09 03 2013 01 01 38 ق پرخاشگری کودکان در مدرسه

کودک پرخاشگر شاید از لحاظ ظاهری با همه کودکان دیگر مدرسه تفاوت خاصی نداشته باشد ولی تهدید کردن، هل دادن، لگد زدن و کتک کاری با همشاگردی هاباعث می شود حد اقل هفته ای یکبار پدر و مادرش مجبور شوند به مدرسه بروند و شکایات معلمان و همشاگردی ها را بشنوند.

پرخاشگری و رفتارهای تهاجمی کودکان که حتی می تواند منجر به آسیب به همشاگردی ها شود هم در پسران و هم در دختران مشاهده می شود، اگر چه در دختران نسبت به پسران این پرخاشگری کمتر فیزیکی است و با آسیب جسمانی کمتری همراه است.

اما در هر حال جدای از آسیب های اخلاقی و اجتماعی دیگری که خشونت برای او به همراه می آورد، اغلب پرخاشگری باعث حذف آنها از جمع می شود که این امر نیز مسائل اجتماعی دیگری نیز به دنبال خواهد داشت.

چرا کودک پرخاشگر می شود؟

خشونت کودک بستگی به عوامل زیادی دارد و صرفا نمی توان تقصیر اصلی این مشکل را متوجه یک عامل کرد. عوامل ارثی، محیطی و زیست شناختی و نیز عوامل هورمونی تاثیرات پیچیده ای دارند که هر کدام می توانند منجر به بروزرفتارهای پرخاشگرانه شوند. اما در این میان خانواده می تواند با نقش موثر خود، موجبات آرامش و کنترل خشم و یا تشدید خشونت کودک شود.

یکی از عوامل مهم بروز خشونت در کودکان الگو سازی است. کودکان تمایل دارند از افرادی که دوستشان دارند الگوبرداری رفتاری کنند. به همین علت در سنین خردسالی از پدر یا مادر و در سنین بالاتر از هنرپیشه های تلویزیون و یا امثال آنهاالگو می گیرند و طبیعی است که الگوهای خشن، کودک را به تقلید خشونت دعوت می کند.

فراموش نکنید نحوه صحبت و رفتار والدین با یکدیگر آیینه تمام نمای رفتارهای کودک شماست.

استفاده نابجا و نامناسب از تشویق و تنبیه نیز از عواملی است که موجب تقویت خشم و پرخاشگری کودک می شود. در این میان خوشحالی و خندیدن والدین پس از مشاهده کوچک ترین جرقه های خشونت در کودک پاداشی برای ادامه و تقویت آن محسوب می شود.

هیچ گاه در اتاق کودک تلویزیون نگذارید و زمان تماشای برنامه های تلویزیون را کاهش دهید، زیرا تلویزیون جدای از اثرات ذهنی که بر کودک دارد او را از برنامه هایی مانند ورزش، کتاب خواندن و… باز می دارد و تفکر خلاق را محدود می کند.



جمعه 22 آذر 1392برچسب:, :: 9:58 ::  نويسنده : موسی آبادی

راه مقابله با استرس چیست؟

 

استرس چیست ؟ ( قسمت دوم )

 

 

 

 

كنترل استرس

آموزش كنترل استرس یك فرآیند سه بخشی است: نخست نشانه ها و علت ها را تشخیص می دهید. سپس مهارت های كنترل را می آموزید و در مرحله سوم، می آموزید كه آن مهارت ها را چگونه به كار ببرید. چگونگی برخورد شما با استرس به منشاء آن بستگی دارد: اگر علت آن مسئله ای خارج از كنترل  شماست، تنها چاره می تواند آموزشِ پذیرش باشد. در مواقع دیگر، مهارت های برخورد با آن می توانند به شما كمك كنند  كه وضعیت را تغییر دهید. برای كنترل استرس، چهار دسته از مهارت ها باید آموخته شوند:

1- مهارت های آگاهی

2- مهارت های پذیرش

3- مهارت های برخورد

4- مهارت های عملی

بیاموزید كه گاهی شكست را تجربه كنید. زمانی كه مشكلی برایتان پیش می آید، به نظرمی رسد می خواهید چیزی را كه اصلاً درحیطه اختیارات شما نیست، كنترل كنید. سعی كنید با روش های گوناگون خود را آرام سازید. برای مدارا با نگرانی ها، همواره این عبارت را به خاطر داشته باشید: " هیچگاه به تنهایی ، ناراحت و نگران نباش. مشكلت را با دیگری در میان گذار. " انزوا و زانوی غم به بغل گرفتن سبب می گردد تا نگرانی ها تشدید شوند. اگر علت ناراحتی خود را برای فرد دیگری شرح دهید، یقیناً می توانید به حقیقت و عمق مسائل پی ببرید.

با این كارحتی می آموزید كه چگونه با خود نیز صحبت كنید. با استفاده از روش روان درمانی " شناختی"، شخص تمامی عادت های فكری اش را بازآموزی می كند و به جای اینكه افكاری منفی مانند " من به آخرخط رسیده ام" را به مغز خود راه دهد، تفكرات پرثمر و به عبارتی " مثبت اندیشی " را می آموزد. اگر به مشاهده و بررسی افكار ناخود آگاه خود بپردازید، می توانید دیدگاهی را كه همواره برای شما غصه و افسردگی به دنبال دارد، اصلاح كنید. باید آغاز كنید و سعی كنید  و به طور مداوم تمرین نمایید. در واقع باید گفت:" روان درمانیِ  شناختی،  طناب نجاتی است كه با قلاب حقیقت، انسان را از گودال نگرانی ها نجات می بخشد."

یك شیوه مؤثر دیگر، دقت در منش افرادی است كه به طور طبیعی در برابر استرس مقاوم هستند.

بعضی افراد تبعات آزار دهنده ی بیماری، فوت نزدیكان و اسارت و شكنجه را با آرامش عجیبی پشت سر می گذارند. این افراد در یك چیز مشترك هستند و آن شیوه برخورد و توجیه خوش بینانه آنان نسبت به مسائل زندگی است. آنها تمایل دارند بیشتر، موضوعات مقطعی را مورد توجه قرار دهند تا این كه فكر خود را به مسائل گسترده مشغول سازند.

در واقع این افراد مسائل زندگی را به گونه خاصی تعبیر و تفسیر می كنند و آنها را به شكل موقتی و اختصاصی می بینند تا دائمی و فراگیر. به علاوه ایشان با فعالیت های مثبت برای خود كسب اعتبار می كنند ، درحالی كه ناتوانی شان را به خارج نسبت می دهند. به عبارت دیگر ویژگی های شخصیتی مردمان مقاوم در برابر فشارهای روانی، در قالب سه واژه تعهد، كنترل و مبارزه جویی خلاصه شده است.

كنارآمدن با استرس

وقایع استرس زا ، مردم را از نظر هیجانی، شناختی و فیزیولوژیك تحت تأثیر قرار می دهند. مردم آثار زیان آور استرس زاها را با راهبردهای " كنار آمدن " كاهش می دهند.

كنار آمدن یعنی هر نوع تلاش، سالم یا ناسالم، هوشیار یا ناهوشیار برای جلوگیری ، یا از بین بردن ، یا ضعیف كردن استرس زاها، یا تحمل كردن اثرات آنها است به طوری كه حداقل آسیب رسانی را داشته باشد.

برای غلبه برنگرانی های روزمره ، به كار بستن موارد زیر توصیه می شود:

- در برابر مسائل زندگی حالت مثبتی داشته باشید. به آرامی از جای خود برخیزید. قدم بزنید. با دوستان خود مشورت كنید و تا می توانید نگرانی ها را از خود دور كنید. با خودتان گفتگو كنید تا بتوانید راحت تر مشكلات را پذیرا باشید. یك شخصیت " مقاوم به استرس" پرورش دهید.

- با خدای خود راز و نیاز كنید. به پیش بروید و قدرتی را كه متعلق به خداست به او واگذارید كه او خود ، امور را كنترل می كند. افرادی كه همیشه حمله می كنند و هل می دهند خیلی كمتر از انسان های آرام و مؤمن به موفقیت می رسند.

- نفس عمیق بكشید وهوا را به آرامی خارج كنید. این كار، شما را موقتاً آرام می سازد.

- با دیگران ارتباط برقرار نمایید. عدم ارتباط مناسب با دیگران، ریشه بسیاری ازمشكلات مانند سوء تفاهم و احساسات جریحه دارشده است.

- ورزش كنید. یك بدن سالم بهتر می تواند در برابر آثار استرس مقاومت كند. ورزش یك اثر آرام كننده دارد كه پس از پایان آن تا مدتی به طول می انجامد. ورزش هوازی  ( آیروبیك) به مدت 20 دقیقه  سبب آزاد شدن مواد شیمیایی به  نام اندورفین از مغز می گردد كه استرس را كاهش می دهد. ورزش های غیرهوازی كششی نیز آرامش دهنده هستند ، زیرا سبب تنفس عمیق و حالت روحانی می شوند. این ورزش ها مناسب ترند: راه رفتن، شنا، دوی آهسته، دوچرخه سواری، نرمش همراه با حركات موزون.

 

 

 

- از یك برنامه سلامتی كاملاً متعادل شامل تغذیه خوب و خواب كافی پیروی نمایید.

- همراه با خانواده خود غذا را مصرف كنید.

- مصرف قند، نمك و غذاهای چرب را كاهش دهید و میوه و سبزیجات بیشتری بخورید.

- از تغییرات بزرگ ناگهانی در زندگی خود اجتناب كنید.

- وقتتان را تنظیم نمایید و به زندگی خود سامان دهید. بسیاری از نگرانی های روزمره درارتباط با بی نظمی هستند.

- به انجام كارهای مورد علاقه خود بپردازید. گوش سپردن به موسیقی ، نگرانی و تنش را كاهش می دهد. مشكلاتتان را در جعبه ی كهنه وسایلتان بیندازید و بخندید و بخندید. به سرگرمی هایی نظیر نقاشی، آشپزی، باغبانی و شركت در فعالیت های اجتماعی توجه كنید.

- به اخبار ناخوشایند توجه نكنید . شاید گاهی لازم باشد تا با صدای بلند گریه كنید. در این مواقع خیلی راحت اشك بریزید تا تخلیه شوید.

- دیگران را دوست بدارید. شوخی كردن از بهترین روشهایی است كه می تواند در مقابل نگرانی های روزمره آن را به كار بست. حتی در سخت ترین لحظات نیز "خندیدن" ، مؤثر خواهد بود.

خود را درگیر مسائل كوچك و بی اهمیت نسازید و با دیدی جامع به قضایا بنگرید تا مشكلات بزرگ در نظرتان ناچیز جلوه نمایند.

گروهی از دانشمندان متخصص روان شناسی از كشورهای آلمان و ایتالیا "خندیدن" را بهترین وسیله برای حفظ سلامتی، از بین بردن افسردگی و بالاخره بهتر شدن كار قلب انسان به مردم جهان توصیه می كنند. نتایج پژوهش ها و مطالعات دانشمندان آلمانی و ایتالیایی درباره فواید بی شمار خنده  در آخرین شماره مجله معتبر" علوم طبیعی " به چاپ رسیده است. به موجب مندرجات مجله، خنده های از ته دل بر آمده ، حتی به دانشجویان ، در فهم و درك بهتر و بیشتر دروس دانشگاهی كمك خواهد كرد. دانشمندان به خصوص خندیدن یك سره و بدون قطع و وصل را توصیه می كنند كه به بازتر شدن عروق قلب و  كاركردن این عضو حیاتی بدن می انجامد. به عقیده پژوهشگران آلمانی و ایتالیایی  كه سالها درباره ی فواید خندیدن تحقیق كرده اند، خندیدن به بیشتر شدن اعتماد به نفس فرد نیز كمك می كند و سبب می شود آدمهای كمرو و خجالتی رفته رفته از شرّ این عارضه ی رنج آور خلاصی پیدا كنند.

شوخی می نوعی راهبرد ( استراتژی) كنار آمدن با استرس نیز باشد. شوخی می تواند روشی برای تخلیه كردن تنش ناشی از استرس باشد، ممكن است مردم برای پنهان كردن افسردگی شان واقعاً بخندند. چون شوخی، به خاطر رهایی از ناهماهنگی رخ می دهد و نه به خاطر تنش ایجاد شده. این عقیده كه شوخی، تنش را با خنده می پوشاند، پذیرفتنی نیست. برعكس شوخی به این دلیل كارساز است كه به شخص این امكان را می دهد تا واقعیت را به گونه ای از نظر اجتماعی پذیرفتنی و نسبتاً معقول بیان كند.

- از روشهای آسوده سازی اعصاب ( ریلكس كردن) استفاده كنید و راه های مقابله با تنش های خارجی را به كمك مراقبه (Meditation) و سایر تمرینات آسوده سازی بیاموزید. این تمرینات می توانند ترشح هورمون استرس را  كاهش دهند و به كم شدن ضربان قلب و فشارخون كمك نمایند. ماساژ پاها نیز روش مؤثر دیگری برای رفع تنش ها می باشد. روش های بسیار دیگری مانند یوگا، بازخورد زیستی ( بیوفیدبك) و موسیقی درمانی هم وجود دارند  كه در مقابله با استرس مؤثر واقع می شوند.

اگر استرس همچنان روبه افزایش بود، از پزشك خود و سایر افراد و دوستان كمك بگیرید. كمك خواستن نشانه ضعف نیست. شاید مصرف داروهای آرام بخش ( با تجویزپزشك) مورد نیاز باشد.

به هیچ وجه برای كاهش استرس از سیگار یا مواد مخدر استفاده نكنید و مواظب باشید تا از چاله به چاه نیفتید.

در یك كلام می توان گفت هرچیزی كه احساس كنترل درونی را در ما پرورش دهد ، به ما اجازه می دهد تا یك قربانی محض نباشیم و همیشه آمادگی مقابله با حوادث را داشته باشیم. بنابراین باید یاد بگیریم  كه استرس را كنترل نماییم و از همین امروز برنامه های كاهش استرس را شروع كنیم.

 

 

 


چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:, :: 20:59 ::  نويسنده : موسی آبادی

13 راه وجود دارد که امكان برخورداري از يک زندگي شادتر و سالم‌تر را بيشتر مي كند. روش‌هاي ديگري را نيز مي‌توان به اين فهرست اضافه کرد امابراي شروع، بهتر است با همين 31توصيه شروع کنيد. بسياري از شيوه‌هايي که در اينجا ذکر مي‌کنيم در مجله‌هاي علمي معتبر به چاپ رسيده است و اهميت ندادن به آنها ممکن است سلامت جسمي و روحي شما را تهديد کند.

  

1. ر روز صبحانه بخوريد
قهرمان‌هاي سلامتي کساني هستند که هر روز صبحانه مي‌خورند.تحقيقات نشان مي‌دهد اين افراد ويتامين و مواد معدني بيشتري نسبت به کساني که صبحانه را از وعده‌هاي غذايي خود حذف کرده‌اند دريافت مي‌کنند و در مقابل، کلسترول و چربي کمتري دارند. نتيجه اش هم اغلب داشتن  اندامي متناسب‌تر و سالم‌تر است.
صبحانه مي‌تواند علايم گرسنگي را تا زمان صرف ناهار به تاخير بيندازد و اشتياق به شکلات و شيريني را کاهش دهد.تحقيقات نشان مي‌دهد کساني که عادت به خوردن صبحانه دارند نسبت به ساير افراد کمتر در معرض خطر ديابت و اضافه وزن هستند.گنجاندن غلات و حبوبات در صبحانه سبب ايجاد شرايط بهتري براي گريز از خطرهاي جسمي و ذهني مي‌شود. خوردن صبحانه هوشياري و توجه کودکان را افزايش مي‌دهد و سبب مي‌شود نتايج بهتري در تست‌هاي مختلف به دست آورند. براي خيلي‌ها خوردن صبحانه به معني از دست دادن زمان خواب است.اين افراد مي‌توانند  صبحانه خود را با خود به سرکار ببرند و هنگام وارسي اي‌ميل‌ها يا آمدن ارباب رجوع، صبحانه‌شان را -بدون بهانه- ميل کنند!


    2 . به اندازه کافي بخوابيد             

مايکل فلمينگ، رييس آکادمي خانواده پزشکان آمريکا مي‌گويد:«بدن شما بايد به ميزان کافي استراحت کند، در غير اين صورت ممکن است دچار سستي و خستگي شويد.»

به گفته سازمان ملي خواب NSF، بيشتر از دو سوم سالمندان از مشکلات مربوط به خواب در رنج هستند و بسياري از سالمندان آمريکايي از حداقل ميزان خواب لازم براي هوشياري برخوردار نيستند. خواب براي تندرستي و سلامتي روحي و عاطفي واجب و ضروري است.بنا به گزارش NSF افرادي که به اندازه کافي نمي‌خوابند بيشتر از ساير افراد دچار مشکلات رواني مي‌شوند و احتياج به خدمات درماني بيشتر دارند.علاوه بر آن، فقدان خواب کافي مي‌تواند آثار منفي در حافظه، يادگيري و استدلال منطقي به همراه داشته و مخاطره‌آميز باشد. بر طبق آمار NSF، بيش از نيمي از رانندگان سالمند (نزديک به 100 ميليون نفر) در سال گذشته در هنگام رانندگي احساس خواب‌آلودگي مي‌کردند و در حدود يک پنجم اين رانندگان (32 ميليون نفر) در هنگام رانندگي به خواب رفته‌اند. اداره امنيت ملي ترافيک بزرگراه‌ها اعلام مي‌کند که هر سال خواب آلودگي رانندگان سبب ايجاد بيش از 100 هزار مورد تصادف، 1500 مورد مرگ ومير و ده‌ها هزار مورد مجروحيت مي‌شود. SF داشتن 15 تا 20 دقيقه خواب کوتاه را در طول روز توصيه مي‌کند. زيرا تاثير کافئين حدود 30 دقيقه طول مي‌کشد، پس يک خواب کوتاه، در زماني که شما منتظر تاثير کافئين هستيد، مي‌تواند هوشياري شما را بازگرداند. براي جلوگيري از مضرات کم‌خوابي، هر شب بين 7 تا 10ساعت بخوابيد. کودکان، بسته به سن‌شان، احتياج به خواب بيشتري دارند.

 

     3. ماهي، امگا 3و اسيدهاي چرب را به غذاي خود اضافه‌کنيد
انجمن قلب آمريکا، مصرف ماهي را 2 بار در هفته توصيه مي‌کند. ماهي جز اينكه منبعي غني از پروتئين است، حاوي امگا 3 و اسيدهاي چربي است  که خطر ابتلا به بيماري‌هاي قلبي را کاهش مي‌دهد. برخي از ماهي‌ها مانند ماهي خالمخالي، ساردين، شاه‌ماهي و ماهي آزاد از منابع غني امگا 3 و اسيدهاي چرب هستند. علاوه بر کمک به سلامتي قلب، شواهدي وجود دارد که امگا 3 و اسيدهاي چرب از فعاليت اضافي سيستم دفاعي بدن جلوگيري مي‌کنند و با اينکه اين موضوع هنوز در حال بررسي است ولي ظاهرا ارتباطي بين دريافت بيشتر امگا 3 و کاهش احتمال آلرژي، تنگي نفس، اگزما و بي‌نظمي در سيستم ايمني بدن وجود دارد.

   4. چاي بنوشيد
چاي بدون کافئين بهتر است. کافئين سبب از دست رفتن آب بدن مي‌شود و نوشيدني‌هاي شيرين سبب اضافه شدن وزن مي‌گردد.برخي معتقدند چاي عاملي براي تقويت حافظه، جلوگيري از سرطان و بيماري‌هاي قلبي است. البته هنوز اطلاعات کامل و کافي براي پذيرفتن اين اعتقاد وجود ندارد؛ اما شک نداريم که يک ليوان چاي خنک در يک روز گرم انرژي تازه‌اي به شما مي‌دهد. سعي کنيد چاي خود را با آب ميوه، دارچين، زنجبيل و يا ادويه‌ها چاشني دهيد.

 


        5. آب بنوشيد ومواد لبني مصرف کنيد
آب و شير از جمله مايعات ضروري براي حفظ سلامتي هستند و مي‌توانند سبب پايين آمدن وزن شما شوند. نوشيدن آب سبب مي‌شود بدن، آب مورد نياز خود را به دست آورد.مفاصل نيز براي حرکت و اعضاي حياتي بدن براي صحيح کارکردن به آن احتياج دارند. اگر به اندازه کافي آب ننوشيد، بدن به هر مولکول آبي که پيدا کند متوسل مي‌شود. مولکول‌هاي ذخيره شده به صورت اضافه وزن ظاهر مي‌شوند و تنها زماني کاهش مي‌يابند که آب به ميزان کافي به بدن برسد. از سوي ديگر، مصرف روزانه کلسيم براي محکم شدن استخوان‌ها و دندان‌ها مفيد است. مطالعات نشان مي‌دهند که مصرف کلسيم از فشارخون، سنگ کليه، بيماري‌هاي قلبي و سرطان جلوگيري مي‌کند. در زمينه کاهش وزن، مصرف 3 ليوان حاوي 176 گرم شير کم چربي يا بدون چربي سبب تسريع در از بين رفتن چربي‌هاي بدن و ايجاد ماهيچه مي‌شود. مصرف روزانه لبنيات قسمتي از برنامه‌ تعادل در کاهش کالري است.
      6. خودتان را سرگرم کنيد
سرگرمي‌ها در کنار آرامش‌بخش بودن، لذت‌بخش‌ هم هستند. سرگرمي ممكن است تماشاي پرندگان، ورزش کردن، خريد كردن يا راه رفتن در پارک باشد. اين لذت مي‌تواند به ما کمک کند تا زندگي سالم‌تري داشته باشيم. سرگرمي‌ها حتي مي‌توانند در کم کردن وزن هم موثر باشند.داشتن سرگرمي اشتياق بيشتري را در ما  ايجاد مي‌کند و جهت فعالانه بيشتري به زندگي مي‌دهد.

            7. ورزش کنيد
همه مي‌دانند که فعاليت‌هاي بدني فوايد بسياري دارد و متاسفانه هنوز هم بسياري از مردم از ورزش دوري مي‌کنند.آمارها نشان مي‌دهد بيش از 60 درصد مردم به صورت روزانه و مرتب ورزش نمي‌کنند. با توجه به نياز شما به ورزش و تحرک، فوايد ورزش را که در انجمن ملي سرطان آمريکا مطرح شده مرور مي‌کنيم:به کنترل وزن کمک مي‌کند.سبب سلامتي استخوان‌ها، مفاصل و ماهيچه‌ها مي‌شود.سلامت رواني را ارتقا مي‌بخشد.مرگ ناشي از بيماري‌هاي قلبي را کاهش مي‌دهد.از مرگ نابهنگام و زودرس جلوگيري مي‌کند.

 


   

  8.از نخ دندان  استفاده كنيد


دندانپزشکان مي‌گويند: نخ دندان کشيدن 4 تا 6 سال به عمر شما مي‌افزايد. مايکل روزن، دندانپزشک آمريکايي، در كتاب خود از نخ دندان کشيدن در کنار ورزش و کنار گذاشتن سيگار، به عنوان يکي از مهم‌ترين فعاليت‌هاي روزانه نام مي‌برد و معتقد است اين عوامل مي‌توانند سبب طولاني‌تر شدن عمر شود. سخنان روزن ممکن است سبب تعجب برخي از افراد شود اما ارتباط بين سلامت و بهداشت دهان با تندرستي سيستم کلي بدن، دور از تصور هم نيست.
ريچارد پرايس، مشاور مصرف کنندگان انجمن امور مربوط به دندان آمريکا، مي‌گويد: «دهان بخشي از بدن است. دندان‌ها منبعي از خون دارند و اين منبع خون از قلب مي‌آيد. تحقيقات نشان مي‌دهد که باکتري‌هايي که  پلاک دندان را ايجاد مي‌كنند وارد جريان خون مي‌شوند. اين باکتري‌ها  به اين ترتيب، ممکن است سبب انسداد رگ‌هاي خوني ‌شوند و بيماري قلبي ايجاد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.» مطالعات ديگر نشان مي‌دهد که بين باکتري‌هاي دهان با ديابت، تولد زودرس و وزن کم هنگام تولد هم ارتباط برقرار است. علاوه بر کاهش بيماري‌ها، نخ دندان و مسواک کردن مي‌تواند دندان‌هاي شما را سفيد و دست‌نخورده حفظ کند  و علاوه بر زيبايي، در جويدن، خوب صحبت کردن و خنديدن نيز به شما کمک ‌کند و جايگاه و وقار شما را بالاتر‌برد. 

 


     9.از  پوست خود  محافظت کنيد
پوست ما از هنگام تولد شروع به پير شدن مي‌کند و طبق گفته آکادمي پوست‌شناسي آمريکا بهترين روش براي جوان‌تر ماندن و حفاظت از پوست، دوري از آفتاب است. اشعه ماوراي بنفش خورشيد ممكن است سبب ايجاد چين و چروک، خشکي و نشانه‌هاي پيري شود. اگر زياد در معرض آفتاب قرار بگيريد ممکن است دچار آفتاب سوختگي، تغييرات بافت پوست، گشاد شدن رگ‌هاي خوني يا سرطان پوست شويد.
اجتناب از نور مستقيم آفتاب هميشه امکان‌پذير نيست ولي براي کاهش آسيب پوست، آکادمي پوست شناسي آمريکا مواردي را به شما توصيه مي‌کند.
  -  هميشه از ضد آفتاب با SPF  معادل 51 يا بالاتر استفاده کنيد.
  -  کلاه لبه‌دار و لباس‌هاي محافظ بپوشيد.
   عمدا آفتاب نگيريد.
   سعي کنيد بين ساعت 10 صبح تا 3 بعداز ظهر در معرض آفتاب قرار نگيريد.

 10. برنامه‌ريزي كنيد
بدون شک کلمه‌اي بهتر از اين براي وارد کردن رفتارهاي سالم به زندگي‌مان وجود ندارد. يک برنامه‌ريزي کوچک مي‌تواند باعث شود به هدف بزرگي برسيد. تغذيه سالم هرگز اتفاقي صورت نمي‌پذيرد. حفاظت از پوست، داشتن دندان‌هاي سالم، کاهش وزن، ايجاد روابط اجتماعي و بسياري از رفتارهاي ديگر نياز به جايگيري در زندگي پر مشغله امروزي دارند.
مثلا براي داشتن تغذيه سالم‌، مي‌توانيد فهرستي از غذاهاي جديد تهيه کنيد، به فروشگاه برويد، خودتان غذا درست کنيد و صبحانه و ناهار را فراموش نکنيد.
 

 

   11. به روش سالم تغذيه کنيد
انجمن تغذيه آمريکا مصرف 5 بار ميوه و سبزي را در طول روز توصيه مي‌کند. اين غذاهاي گياهي مي‌توانند کمک بزرگي براي افزايش سلامتي شما باشند؛ چرا که:
   - خطر ابتلا به برخي سرطان‌ها را کاهش مي‌دهند.
   - علائم پيري را به تاخير مي‌اندازند.
   - سبب تقويت حافظه مي‌شوند.
   - باعث افزايش سلامتي قلب مي‌شوند.
   - سيستم ايمني بدن را بهبود مي‌بخشند.
براي آنکه بتوانيد ميوه و سبزي‌ها را در مصرف روزانه خود قرار‌دهيد. بهترين راه آن است که آنها را به صورت مختصر در بين وعده‌هاي اصلي غذاي خود بخوريد.براي حفظ سلامتي‌تان به ميوه‌ها و سبزي‌ها توجه کنيد. آنها کالري کمتر و مواد مقوي بيشتري دارند و بهترين زمان مصرف آنها زماني است که در بين وعده‌هاي اصلي غذايي‌تان احساس گرسنگي مي‌کنيد ولي مواظب باشيد هوس‌هاي متوالي را با نشانه‌هاي گرسنگي اشتباه نگيريد؛ به خصوص اگر در حال رژيم هستيد.

        12. روابط اجتماعي
برقرار کنيدسعي کنيد کارهاي خود را در گروه‌هاي مختلف و با ساير مردم انجام دهيد. فعاليت گروهي براي سلامتي جسمي و روحي شما مفيد است.ديويد جنکينز، مولف کتاب راهنماي تغييرات معتقد است برقراري روابط اجتماعي فوايد بسياري دارد؛ از جمله:
- افزايش اطلاعات : ممکن است فکر کنيد خون دماغ، سرفه يا عطسه پي در پي حادثه مهمي نباشد ولي وقتي دوستي نزديک يا يکي از آشنايان‌تان از اين موضوع مطلع شود شما را ترغيب مي‌کند نزد پزشک برويد و اگر اين علايم مربوط به يک مشکل جدي باشد، آن وقت روابط اجتماعي توانسته زندگي شما را نجات دهد.
- همکاري و همفکري : دوستان و آشنايان مي‌توانند کمک خوبي به هنگام احتياج باشند. آنها مي‌توانند در آشپزي، تميزکاري و خريد کردن به شما کمک کنند. يا مثلا مي‌توانند شما را به مطب دکتر برسانند.
- حمايت روحي و عاطفي : در ميان گذاشتن مشکلات با فردي قابل اعتماد مي‌تواند سنگيني آن را از دوش شما بردارد.
- ايجاد حس تعلق : اين احساس نه تنها مي‌تواند موجب تقويت شخصيت فرد شود بلکه موجب جلوگيري از ايجاد افسردگي و اضطراب مي‌شود.

پزشکان مي‌گويند: روابط اجتماعي سبب بهبود کارکرد ذهني فرد مي‌شود و به ثبات رفتاري فرد کمک مي‌کند.

               13. هر روز پياده‌روي کنيد
مي‌توانيد با پياده‌روي و راه رفتن، فعاليت بدني را جزيي از زندگي روزانه خود کنيد. فقط حرکت کنيد. هنگام تلفن کردن، وقتي دندان‌هايتان را مسواک مي‌زنيد، وقتي به تماشاي مسابقه فوتبال پسرتان مي‌رويد، راه برويد. هر 20 قدمي که بر مي‌داريد، يک کالري در بدن شما مي‌سوزد. 8سال تحقيق روي 13 هزار نفر نشان داد که افرادي که در طول روز 30 دقيقه ورزش مي‌کنند نسبت به ساير افراد کمتر دچار مرگ زودرس مي‌شوند.فرصت‌هاي زيادي براي حـــرکت دادن پـاهايتان وجود دارد؛ مثلا مي‌توانيد:
- به جاي آسانسور از پله استفاده کنيد.
- پياده به خريد برويد.
- به تماشاي مغازه‌هاي مراکز خريد برويد.
- به جاي پيام دادن، از سر ميز بلند شويد و به ديدن همکاران‌تان برويد.
- به جاي ديدن دوستانتان در رستوران با آنها راه برويد و گپ بزنيد.



چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:, :: 20:55 ::  نويسنده : موسی آبادی

برخی افراد دچار بی خوابی ممکن است به راحتی به خواب روند، اما خیلی زود بیدار می شوند. اما برخی دیگر، برای به خواب رفتن مشکل دارند و خوابشان نمی آید. بی خوابی باعث کاهش کیفیت خواب و خستگی و خواب آلودگی در طی روز می شود.

 

13 راه غلبه بر بی‌خوابی

 

بی خوابی موقتی از یک شب تا چند هفته طول می کشد. در این مقاله 13 راه غلبه بر بی خوابی را برایتان بیان می کنیم.

 

1- محل خوابتان را مناسب کنید.

بالش و تشک خوبی را برای خودتان تهیه کنید.تشک نامناسب می تواند باعث مشکلات عضلانی- اسکلتی شود و شما را از داشتن یک خواب خوب محروم کند.

 

2- از رختخواب فقط برای خوابیدن استفاده کنید.

هنگامی که در رختخواب هستید، از تماشای تلویزیون، خوردن غذا، جروبحث و دیگر فعالیت ها خودداری کنید، زیرا این ها باعث بیخوابی شما می شوند.اگر شما عادت دارید قبل از خواب کتاب بخوانید، از کتاب هایی استفاده کنید که احساس خوبی به شما می دهند.

 

3- محل خوابیدن خود را تغییر دهید.

اگر خوابتان نمی برد، محل خواب خود را تغییر دهید و در جای دیگری بخوابید.اگر با استفاده از این روش به خواب رفتید، مشکل شما مربوط به محل خوابیدن شما می باشد.

 

4- در یک زمان مشخص بخوابید و بیدار شوید.

ساعت داخلی بدن، خود را با برنامه تنظیم شده شما وفق می دهد. بنابراین در ساعت معینی بخوابید و در ساعت مشخصی بیدار شوید.بهتر است از همین امروز شروع کنید و سر یک ساعت مشخص از خواب بیدار شوید، حتی روزهای تعطیل همین کار را انجام دهید.

 

 

5- وسط روز چرت نزنید.

اگرچه برای افرادی که کمبود خواب دارند، چرت زدن یک راه حل خوب می باشد، اما همیشه مفید نیست.

یک چرت کوتاه در بعد از ظهر می تواند باعث دیر به خواب رفتن در شب شود.خوابیدن زیاد در تعطیلات نیز می تواند برنامه خواب شما را خراب کند و بی خوابی را بدتر نماید.

 

6- از عصر به بعد مواد کافئین‌دار را کمتر مصرف کنید.

اثر کافئین تا چند ساعت در بدن باقی می ماند.کافئین نه تنها باعث مشکل در خوابیدن می شود، بلکه ممکن است باعث بیداری های مکرر در طول شب نیز گردد.

قهوه، کاکائو و نوشابه سیاه منابعی از کافئین می باشند.

 

7- از نوشیدن الکل و کشیدن سیگار خودداری کنید.

نوشیدن الکل در هر زمانی برنامه خواب شما را به هم می زند و شما را بی‌خواب می کند.سیگار کشیدن نیز باعث بدتر شدن بی خوابی می شود.

 

8- ورزش بر کیفیت و مدت خوابیدن شما اثر دارد.

در طول روز ورزش کنید، اما ورزش شدید را قبل از خواب انجام ندهید.ورزش کردن قبل از خواب، باعث بی خوابی می شود.حداقل سه ساعت قبل از به خواب رفتن، ورزش نکنید.

 

9- مراقب غذا خوردن خود باشید.

در شام، غذای سنگین مصرف نکنید، زیرا می تواند خواب شما را به هم بزند.

دیر وقت غذا نخورید، زیرا باعث می شود سیستم گوارشی بدن شروع به فعالیت کند و مانع به خواب رفتن شما گردد.اگر شما از برگشت غذا از معده به مری (سوزش سر دل) ناراحت هستید، نباید قبل از خواب، غذا و یا نوشیدنی بخورید.قبل از خواب، باید از نوشیدن زیاد مایعات دوری کنید، زیرا این امر باعث پر شدن مثانه و نیاز مکرر به تخلیه ادرار می شود.

 

10- سعی کنید فکر خود را از مشکلات روزانه خالی کنید.

قبل از به خواب رفتن، دعا و قرآن بخوانید، کتاب مورد علاقه خود را مطالعه کنید، از دعوا و مشاجره خودداری کنید و به مشکلات روزانه خود فکر نکنید.

11- ببینید چه دارویی مصرف می کنید.

 

اگر دارویی قبل از خوابیدن مصرف می کنید که باعث بی خوابی شما می شود، از قبیل: دکونژستان و یا داروهای استنشاقی آسم، از پزشک خود بخواهید که در صورت امکان ساعات مصرف آن را تغییر دهد.اگر هم خود دارو در کل باعث بی خوابی می شود، از پزشک خود بخواهید نوع آن را تغییر دهد.

 

12- موقع خواب، فکر خود را درگیر نکنید.

به جای آنکه در رختخواب راجع به برنامه های فردای خود فکر کنید، بهتر است بعد از شام این کار را انجام دهید.

 

13- محیط اتاق خواب را مناسب کنید.

دمای اتاق خواب باید معتدل باشد (نه گرم و نه سرد)، محیط اتاق خواب باید آرام و بی صدا باشد (حتی صدای ساعت دیواری مزاحم است) و نباید اتاق خواب خیلی نور داشته باشد (تاریک یا نور خیلی کم و ملایمی داشته باشد).

 



چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:, :: 20:52 ::  نويسنده : موسی آبادی

 

 

کودکان بخش زیادی از زندگی را پر می کنند و همیشه باید حواسمان به آن ها باشد. از انجایی که رشد و نموی فرزندان به عهده والدین است باید همیشه به دنبال راهی برای شخصیت پردازی ان ها باشیم.

 

نکات طلایی برای خلاق کردن فرزندان

 

 

خلاقیت عنصری بسیار مهم در زندگی است که نبودش باعث گره خودن کارها می شود ولی با پرورش دادن آن می توانیم زندگی بهتری را تجربه کنیم. کودکان را باید از همان دوران کودکی و خردسالی آموزش دهیم تا بتوانند از خلاقیت و استعداد های خود به خوبی استفاده کنند. برای آنکه بتوانید طبق اصول علمی در این راه جلو بروید باید از نکاتی که روانشناس ها و متخصصین بارها بیان کرده اند استفاده نمایید.

 

 

** همیشه رفتارهای کودک خود را یادداشت کنید تا بیشتر با احساسات و روحیات او آشنا شوید. پس از بررسی یادداشت ها می توانید فعالیت هایی را متناسب را رفتارهای او انتخاب کرده و فرزندتان را راهنمایی کنید.

 

 

** مدت‌هاست​ دیگر بچه‌ها با خاک و گل بازی نمی‌کنند. اگر حیاط مناسبی دارید یا پارکی نزدیکی خانه‌تان قرار دارد، به شما توصیه می‌کنیم فرزندتان را از این بازی‌های لذتبخش محروم نکنید. با او همراه شوید و اجازه دهید حسابی خاک بازی کند. این نوع بازی و ساختن برخی سازه‌ها و اشیا با گل به خلاقیت او بسیار کمک می‌کند.

 

 

** اگر پارکی در دسترس نیست ناامید نشوید. با استفاده از چند وسیله کهنه و از کار افتاده یا خمیرهای بازی هم می‌توانید بچه‌ها را سرگرم و به افزایش قدرت خلاقیت آنها کمک کنید. البته به شرطی که بچه‌ها را آزاد بگذارید تا قدری ریخت و پاش هم بکنند. می‌توانید با آنها مسابقه ساختن کاردستی‌های مختلف بدهید و ده‌ها کار دیگر که می‌توان در خانه انجام داد.

 

 

** یادتان باشد همه ما درصدی خلاقیت داریم و مهم آن است که همان را پرورش دهیم. پس انتظار نداشته باشید کودک شما در تمام زمینه‌ها بهترین باشد. کاری که شما باید انجام دهید آن است که پیشرفت‌های عادی کودک‌تان را ببینید و او را برای انجام آنها تشویق کنید. تشویق لفظی و کارهایی مانند نصب نقاشی‌های کودک روی دیوار یا یخچال خانه از این دست موارد است.

 

 

** یادتان باشد متناسب با سن فرزندتان کار‌هایی را در خانه به او محول کنید. این شیوه در او احساس خوبی ایجاد خواهد کرد. دادن مسئولیت و خواستن از او، به فرزند شما می‌آموزد برای حل مسائل زندگی‌اش فکر کند و راه‌حلی بیابد.



چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:, :: 20:47 ::  نويسنده : موسی آبادی

سرمشق خوبی برای فرزندان خود باشیم

فرزندان از والدین خود سرمشق می گیرند؛ سعی کنید سرمشق خوبی برای آنها باشید چرا که فرزندان شما همیشه با چشمان و گوشهای باز متوجه شما هستند و صداقت، وفاداری، محبت، گفتار، رفتار پسندیده و ادب و نزاکت را با سرمشق گرفتن از شما می آموزند. سعی کنید برای فرزندان خود الگوی مناسب باشید.

کنترل خشم را به فرزندان خود بیاموزید

با فرزندان خود درباره خشم حرف بزنید و هر جایی که می توانید الگوی آنها شوید و نشان دهید که از خشم پرهیز می کنید. به فرزندان خود خویشتنداری و دوری جستن از خشم را آموزش دهید؛ خود شما با خشمگین نشدن می توانید سرمشق مناسب آنها باشید و آن قدر در توصیه خشمگین نشدن بکوشید که ملکه ذهن آنها شود.

مراقب حسادت فرزندان خود باشید

مراقب نشانه های حسادت در فرزندان خود باشید؛ اگر می بینید که فرزند شما به آنچه دوستانش دارند، حسادت می کند، این احساس را در او نابود کنید. شما می توانید با اندیشیدن، خواندن و نگاه کردن از شدت این صفت منفی بکاهید و تجربه های شخصی خود را به فرزندان خود با دلیل و مورد انتقال دهید.

قصه ها و حکایت های آموزنده برای فرزندان خود تعریف کنید

سعی کنید قصه ها و حکایت های آموزنده برای فرزندان خود تعریف کنید و بر دانش و آگاهی آنها درباره زندگی آینده بیافزاید.

تصمیم گیری و مسئولیت پذیری را به فرزندان خود آموزش دهیم

بسیاری از والدین فرزندان خود را بیش از اندازه مورد حمایت خود قرار می دهند و با این کار در حق آنها ظلم می کنند. وقتی فرزندان شما به اندازه کافی بزرگ شدند، به آنها مسئولیتهایی واگذار کنید؛ به آنها کارهایی در منزل بدهید؛ تصمیم گیری برخی از امور را به آنها واگذار کنید و در کار تصمیم گیری نیز به آنها کمک کنید و شرایطی را فراهم کنید تا در آینده نیز تصمیمات عاقلانه تری بگیرند.

به یکدیگر احترام بگذارید

 والدین باید برای تربیت هر چه بهتر فرزندان خود به همدیگر احترام بگذارند و در حضور فرزندان نسبت به یکدیگر نق نزنید و گلایه نکنید.

به جای حرف زدن، عمل کنید

باید رفتار صادقانه ای را از خود به نمایش بگذارید و در عمل خوب بودن، صداقت، حقیقت بین بودن، صمیمت، شجاعت و اعتماد به نفس را به فرزندان خود بیاموزید تا آنها به داشتن والدینی همچون شما افتخار کنند.

دوست فرزندان خود باشید

کافی نیست که پدر یا مادر باشید، یک دوست باشید. وقتی به شما نیاز دارند، دستهایشان را بگیرید و آنها را به راه راست هدایت کنید. به فرزند خود قول و تضمین بدهید که هر جا نیاز داشت به کمک او خواهید شتافت؛ به او قول بدهید که به افکار احمقانه اش نخواهید خندید؛ به او قول بدهید که در کار کمک فکری به او از هیچ کوششی فرو گزار نمی کنید؛ به او بگوئید که می توانید هراس هایش را برطرف نمایید؛ به او بگویید که هر آینه بخواهد می تواند به نزد شما بیاید و می تواند بدون توجه به اشتباهاتی که کرده روی شما حساب کند و به او بگویید که او فرزند شماست و فرزند شما باقی خواهد ماند.

فرزندان خود را در معرض موقعیت های مختلف قرار دهید

 تا حدی که می توانید فرزند خود را در معرض موقعیت های مختلف قرار دهید؛ بگذارید برای خود دوست انتخاب کند؛ بگذارید شنا کردن، کوه نوردی و قایق سواری را یاد بگیرد؛ بگذارید درس موسیقی بخواند؛ بگذارید در رشته های هنری تحصیل کند و خلاصه بگذارید در هر کاری که به آن علاقه دارد فعالیت کند و از دور مراقب باشید.

به فرزندان خود، آزادی عمل بدهید

والدین باید به فرزند خود آزادی عمل بدهند به این نکته توجه داشته باشند که فرزند آنها به یک کتاب می ماند؛ اگر به شما خیلی نزدیک یا خیلی دور باشد، نمی توانید او را بخوانید. بسیاری از والدین بیش از اندازه به فرزندان خود می چسبند و بعد به شرایطی می رسند که کار از کار گذشته است؛ فرزندان خود را با نخ به خود گره نزنید؛ بگذارید از شما فاصله بگیرند و کارهای مختلفی را انجام دهند؛ بگذارید درباره کارهایی که می خواهند در زندگی اشان انجام دهند، تصمیم بگیرند، اما توجه داشته باشید که نگذارید این فاصله بسیار زیاد شود. هر شغلی که دارید و حرفه شما هر چه که هست، بی جهت فرزندان خود زیر فشار نگذارید تا حرفه شما را دنبال کنند، ممکن است فرزندان شما به این کارها کمترین علاقه ای نداشته باشند.

 از فرزندان خود یک قهرمان بسازید

گهگاه از فرزندان خود یک قهرمان بسازید، خواه در زمینه درس باشد یا در زمینه ورزش و یا در زمینه فعالیت های روزانه. کاری کنید که اعتماد به نفس پیدا کنند. آنها را با خود به مراسم عزاداری و ازدواج ببرید تا بیشتر خود را در بطن جامعه ببینند.

فرزندان خود را به مطالعه تشویق کنید

والدین باید از همان دوران کودکی برای فرزندان خود کتاب و مجله بخوانند و این باور را داشته باشند که فرزندانشان از این خواندن بهره می گیرند. با این کار دیری نمی گذرد که فرزندان شما، خود شروع به خواندن خواهند کرد. بنابراین سعی کنید برای فرزندان خود کتاب های جالب تدارک ببینید؛ درباره آنچه می خوانید با آنها صحبت کنید و با آنها درباره جنبه های مثبت و منفی آنچه می خوانید حرف بزنید. خواندن کتاب های خوب همیشه مقرون به صرفه است؛ این عادت را در فرزندان خود ایجاد کنید.

اشتباهات فرزندان خود را ببخشایید

اشتباهات بهترین دوستان انسان هستند. فرزندان خود را از شر منفی ها دور نگه دارید. دقیق و نورآور باشید اما کاری را که فرزندان شما باید بکنند به آنها دیکته نکنید؛ برخی از اشتباهات آنها را نادیده بگیرید و بگذارید آنها از اشتباهات خود درس بگیرند.

با فرزندان خود وقت صرف کنید

کمی دست از کار بکشید و فرصتی را صرف فرزندان خود کنید؛ فرزندان شما این از خودگذشتگی شما را می بینند و آن را هرگز فراموش نمی کنند؛ هر چه بیشتر به فرزندان خود برسید، از ناحیه آنها رضایت خاطر بیشتری پیدا می کنید؛ تنها خرج آنها را به دوش کشیدن کافی نیست.  والدین باید با فرزند خود و به خاطر او، وقتی را به اتفاق بگذارنند؛ به اتفاق بازی کنند؛ برایش کتاب بخوانند؛ در انجام تکالیف مدرسه به او کمک کنند؛ از او درباره دوستانش بپرسند؛ زیاد حرف نزنند و گوش شنوا باشند تا دریچه های دل فرزند به روی شما گشوده شود.

از فرزندان خود در حضور دیگران انتقاد نکنید 

 از فرزندان خود به خصوص در حضور دیگران انتقاد نکنید، فریاد کشیدن بر سر آنها و یا مجازات کردن جسمانی فرزندان، از آنها انسانی حقیر و دلخور و سردرگم می سازد و بر سماجت آنها می افزاید.  با فرزندان خود رفتاری ملایم بکنید؛ اگر می بینید که خشمگین شده اید، سکوت کنید یا از اتاق بیرون بروید و به فرزندان خود فرصت بدهید تا مسایلشان را خود حل و فصل کنند.  هرگز از فرزندان خود انتظار غیرممکن نداشته باشید؛ انتظارات غیرواقع بینانه را کنار بگذارید. به یاد داشته باشید که فرزندان بیش از انتقاد به الگو و سرمشق نیاز دارند.

به فرزندان خود بیاموزید

از باختن درس بگیرند و از موفقیت لذت ببرند به فرزندان خود بیاموزید که یک برنده باادب باشد و یک بازنده سربلند. به آنها بیاموزید که مسئله مهم بردن نیست؛ شرکت کردن در مسابقات هم به همان اندازه مهم است. به آنها بیاموزید که شکست محدود و موقتی را بپذیرند اما هرگز امید بی انتها را از دست ندهند.  با یک تبسم، یک کلمه تشویق آمیز و یک دست نوازش، تفاوت بردن و باختن را برای فرزندان خود رقم بزنید.

مقایسه نکنید

مقایسه کردن فرزندان با دیگر کودکان کار درستی نیست و سبب می شود تا فرزند شما اعتماد به نفسش را از دست بدهد بنابراین شکیبا باشید و به خاطر داشته باشید که با مقایسه کردن نمی توانید فرزندان خود را تغییر دهید. گاهی خود را به جای فرزندانتان قرار دهید گاهی لازم است که والدین خود را جای فرزندان خود قرار دهند تا خواسته های آنها را پاسخ گویند.

فرزندان خود را نازپرورده بار نیاورید

فرزندان خود را از گزند روزگار حفظ کنید، اما از حمایت بیش از اندازه هم اجتناب کنید چرا که حمایت بیش از اندازه می تواند مانع رشد و ترقی فرزندان شما شود. شما می خواهید همه چیزهایی را که خوب است به فرزندان خود بدهید، اما گاه اتفاق می افتد که این امکان پذیر نیست. بیاموزید که در وقت لزوم به فرزندان خود نه بگوئید چرا که گاه یک نه گفتن می تواند فرزندان شما نجات دهد.



- منبع: نکات طلایی در تربیت فرزندان | آسمونی http://www.asemoni.com/lifestyle/parenting-child/golden-tips-on-raising-children#ixzz2m3bB0MYz



چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:, :: 20:45 ::  نويسنده : موسی آبادی

 

 

توجه به تغذیه دانش آموزان در زمان امتحانات بسیار مهم و ضروری می باشد با اینکه درس خواندن کودکان چندان نیاز کودکان را به انرژی افزایش نمی دهد ،اما استفاده از غذای مناسب و مفید برای او ضروری می باشد.دانش آموزان و حتی بزرگسالان نیاز دارند در طول امتحانات مواد غذایی مصرف نمایند که مواد مغذی مورد نیاز آنها را تامین نمایدتا بتوانند سریعتر بیندیشند و حافظه بهتری داشته باشند .و از مصرف غذاهایی که آنها را خواب آلوده مینماید پرهیز نمایند .

 

*مصرف غذاهای چرب و سرشار از روغن و غذاهای پرادویه به زمان بیشتری برای هضم شدن نیاز دارند و دانش آموز را تنبل می نماید و نباید پیش از امتحان از آنها استفاده نماید.

 

*بادام دانه ای با ارزش برای افزایش تقویت حافظه است و به حفظ آن نیز کمک می نماید .می توان بادام را در طول شب خیساندوصبح پوست آن را گرفت و با عسل طبیعی یا شیر به دانش آموز داد .

 

*مصرف انگور نیز باعث تقویت اعصاب ،مغز ،هوش و حافظه می گردد

 

*خرما به دلیل داشتن کلسیم و فسفر فراوان موجب تقویت سلولهای عصبس و مغز و فعالیت های فکری می باشد.

 

،مواد معدنی موجود در شیر و محصولات لبنی ،سیب ،زردآلو ،موز،گریپ فروت ،عسل طبیعی ،کیوی ،پرتقال ،آلو،گیلاس ،توت فرنگی ،انجیر،خرما،سیب زمینی ،غلات کامل،دانه های روغنی ،سبزیجات برگ سبز ،ماهی و گوشت  به هوشیاری ذهن کودکان  در زمان امتحانات کمک می نماید.

 

*استفاده از میان وعده های سبک و مغذی مانند میوه ها ،آبمیوه های طبیعی ،شیر ها و مغز ها نیز برای از بین بردن خستگی دانش آموزان مفید است .

 

*رفتن دانش آموزان به جلسه امتحان با شکم خالی و گرسنه با عث عدم تمرکز او در جلسه امتحان می شود .

 

،مصرف غذاهای شور و نمکی مانند پفک و چیپس پیش از امتحان باعث تشنگی می گردد .همچنین غذاهای نفاخ ممکن است باعث دل درد و نفخ شود و نباید مصرف شود.

 

*سعی نمائید غذا دادن به کودکان را در وعده های کوچک و سبک انتخاب نمائید چون بچه ها دارای معده کوچک تری نسبت به بزرگسالان می باشند و دادن وعده های غذایی سنگین و حجیم در طول روز و در دفعات کم  باعث خواب آلودگی دانش آموز شده و او را بی حال می نماید.



چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:, :: 20:39 ::  نويسنده : موسی آبادی

 

آماده کردن ناهاری که فرزندتان در مهدکودک یا مدرسه با اشتهای کامل بخورد کار چندان ساده‌ای نیست. اینجاست که باید سیاست مادرانه یا پدرانه‌تان را به کار بگیرید و دست به کار شوید.

 

این سیاست و ترفندهای هوشمندانه رمز موفقیت شما در تهیه‌ی یک ناهار خوشمزه و بدون استرس است که از طرفی باعث می‌شود از انتخاب مواد غذایی آماده و صنعتی بپرهیزید و از طرفی مطمئن باشید که فرزندتان غذایش را می‌خورد. برای آشنایی با این ترفندهای هوشمندانه با ما همراه شوید.

 

از فرزندانتان بخواهید که کمکتان بکنند

شما غذا را برای فرزندتان تهیه می‌کنید بنابراین نظر او را بپرسید. آن‌ها را به خرید ببرید و بخواهید در تهیه‌ی غذا کمکتان کند. این کار باعث می‌شود ذائقه‌ی غذایی آن‌ها در مسیر مناسب قرار بگیرد. از این گذشته با این روش فرزندتان غذایی که خودش در تهیه‌ی آن نقش داشته است را با لذت بیشتری می‌خورد.

 

غذای ساده‌ای تدارک ببینید

وقتی کودکان سر میز ناهارخوری می‌نشینند چندان به غذا فکر نمی‌کنند. در واقع تمام هوش و حواسشان به بازی است. یعنی به فکر این هستند سریع چیزی بخورند و سراغ بازی بروند. برای همین سعی کنید آن‌ها را سر میز معطل نکنید و غذاهای مغذی و ساده‌ای تهیه کنید مثل ساندویچ‌های برش داده شده، میوه های تازه و دسرهای سالم. اگر غذای ساده‌ای به دستشان ندهید هر روز مجبور خواهید بود ظرف غذای دست نخورده‌ی او را خالی کنید.

 

هم به صرفه، هم خوردنی

اگر برای شام پیتزای سالمی درست کرده‌اید (یا سفارش داده‌اید) و تکه‌هایی از آن مانده است دور نیندازید. خیلی از بچه‌ها عاشق پیتزای سرد برای ناهار هستند. پاستاهای شب نیز گزینه‌های خوبی محسوب می‌شوند. این گونه هم دغدغه «چی درست کنم؟» را از خود دور کرده‌اید و هم ناهار مورد علاقه‌ی فرزندتان را در ظرف غذایش گذاشته‌اید.

 

شما غذا را برای فرزندتان تهیه می‌کنید بنابراین نظر او را بپرسید. آن‌ها را به خرید ببرید و بخواهید در تهیه‌ی غذا کمکتان کند. این کار باعث می‌شود ذائقه‌ی غذایی آن‌ها در مسیر مناسب قرار بگیرد

 

اگر از شام مرغ مانده باشد دست به کار شوید و به همراه نخود فرنگی و کاهو ساندویچ درست کنید و داخل ظرف غذایش بگذارید. میوه را فراموش نکنید.

 

پروتئین یادتان نرود

پروتئین انرژی بچه‌ها را در طول روز تأمین می‌کند. برای همین لازم است غذاهایی تهیه کنید که حاوی گوشت قرمز، پنیر، تخم مرغ، انواع لوبیاها و دانه و مغزها باشند. این مواد غذایی بهترین گزینه برای تأمین پروتئین بچه‌ها محسوب می‌شوند. خیلی از بچه‌ها عاشق تخم مرغ آب پز هستند و برخی دیگر نان و پنیر را با اشتهای خوبی می‌خورند. همیشه یک مشت کوچک از دانه‌ها و مغزهای روغنی در جیب‌های کوچکشان بریزید.

 

در نهایت سعی کنید ذائقه‌ی بچه‌هایتان را به سمت مواد غذایی مغذی و سالم هدایت کنید. میوه را جایگزین هله‌هوله‌ها بکنید. دست به کار شوید و خودتان کیک و بیسکویت درست کنید. میوه و سبزیجات سالم را فراموش نکنید.

 



چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:, :: 20:35 ::  نويسنده : موسی آبادی

 

 

 
 

شاید بتوان یکی از مهم‌ترین مسوولیت‌ها و وظایفی را که والدین در مقابل نوجوانان خود دارند وظیفه تربیتی آن‌ها به شمار آورد؛ وظیفه‌ای که اگر خوب و درست از عهده آن برآیند، نتیجه‌اش آینده‌ای درخشان و مطمئن برای فرزندان است.

حالا اگر می‌خواهید به عنوان والدینی دلسوز و مسئول، آینده جسمی و روانی پسران خود را تأمین کنید، رعایت این نکات را فراموش نکنید:

 

1 - پدر و مادر قبل از هر دوست ناباب یا جامعه ناسالمی می‌توانند رفتارهای پرخطر را به فرزندان شان بیاموزند. نتیجه تازه‌ترین تحقیقات روی بیش از 2000 نوجوان که به مصرف سیگار و مواد مخدر و ... اعتیاد داشتند، نشان داده که 40 تا 60 درصد از این نوجوانان، برای اولین بار نحوه استعمال مواد دخانی را در خانه و توسط والدین خود آموخته‌اند؛ بنابراین اولین گام در دور نگه داشتن فرزندان از مواد مخدر، استعمال‌نکردن آن‌ها توسط والدین و به ویژه در منزل است.

 

2 - شما نمی‌توانید از نوجوانتان توقع داشته باشید که مدام در محیط‌های آلوده و در مجاورت افراد معتاد قرار داشته باشد و هیچ تمایل یا حس کنجکاوی نسبت به مصرف مخدرها از خود نشان ندهد؛ بنابراین از رفت و آمد با دوستان یا اقوامی که اقدام به مصرف مخدرها جلوی اعضای خانواده می‌کنند، خودداری کنید.

 

3 - با پرهیز از رذایل اخلاقی مانند دروغگویی، خشم و عصبانیت بی‌موقع یا ناسزا گفتن، الگوی رفتاری مناسبی برای نوجوانتان باشید.

 

4 - بسیاری از پدران دوست دارند آینده‌ای را که برای خود متصور بوده‌اند و به آن نرسیده‌اند برای پسرانشان ترسیم کنند، اما خیلی از افسارگسیختگی‌ها و فاصله‌های بین والد و فرزند از همین جا شروع می‌شود. شما به عنوان یک پدر خوب، فقط وظیفه شناساندن راه‌های صحیح و غلط به فرزندتان و مشورت کردن با او در مورد علاقه‌مندی‌هایش را دارید و بهتر است انتخاب نهایی را به عهده فرزندتان بگذارید.

 

5 - بسیاری از پسران از گوش دادن به نصیحت‌ها و توصیه‌های همیشگی گله‌مندند و فکر می‌کنند که نصیحت بیش از حد یعنی عدم اعتماد خانواده و کوچک شمردن آن‌ها. شما می‌توانید با خریدن انواع کتاب‌ها یا فیلم‌های آموزنده، فرزند خود را نسبت به مسائل و مشکلات موجود در جامعه به طور غیرمستقیم آگاه کنید.

 

6 - پسران در سنین نوجوانی علاقه خاصی به استقلال، جدا شدن از خانواده و پیوستن به گروه هم‌سالان دارند و نگرانی بسیاری از والدین، از ناشناخته بودن دوستان فرزندشان نزد آن‌هاست.

شما برای اینکه هم فرزندتان را خوشحال کنید و هم با دوستان جدیدش بیشتر آشنا شوید، می‌توانید هر چند وقت یک بار، یک مهمانی دوستانه ترتیب دهید و دوستان فرزندتان را هم با خانواده‌هایشان به صرف یک عصرانه ساده دعوت کنید. شما می‌توانید برای تسلط بیشتر به روابط فرزندتان هم، ماهی یک بار، یک برنامه کوهنوردی با دوستان فرزندتان و خانواده آن‌ها بچینید.

 

7 - از تحقیر، توهین یا مقایسه‌کردن پسرتان با دیگران به شدت پرهیز کنید؛ چون انجام این اعمال موجب پرخاشگر و زورگو شدن آن‌ها در آینده می‌شود و این گونه فرزندان تحقیر شده بعد از رسیدن به استقلال سعی می‌کنند با توسل به زور وجود و قدرتشان را به دیگران اثبات کنند.

 

8 - پسران، پدران آینده‌اند و باید مسوولیت‌پذیر بار بیایند؛ بنابراین انجام برخی از کارهای خانه را حتی اگر خیلی کم و پیش پا افتاده باشند به عهده پسرتان بگذارید؛ کارهایی مانند خرید نان یا گذاشتن کیسه زباله بیرون از منزل.

 

9 - پسران در سنین نوجوانی علاقه زیادی به دیده و پذیرفته شدن از طرف جامعه دارند؛ بنابراین برای این کار اقدام به عوض کردن ظاهر و نوع پوشش خود می‌کنند. در مواجهه با این گونه مسائل، شما نباید با پرخاشگری و توهین فرزندتان را از تغییر ظاهرش منع کنید، بلکه باید با زبانی خوش و دلیل و منطق مناسب، او را تشویق به پذیرفته شدن از راه‌های دیگری غیر از تغییر ظاهر غیر متعارف کنید. از او بخواهید که رشته هنری یا ورزش مورد علاقه‌اش را به صورت حرفه‌ای ادامه دهد و موفقیت‌ها و قهرمانی‌های پیاپی‌اش سبب غرور و افتخار خودش و شما باشد.

 

10 - آزادی مفرط ، بیشتر مخرب است نه موثر. شما با آزاد گذاشتن فرزند پسرتان در هر زمینه‌ای و برآورده کردن همه نیازهای او، فردی متکبر و خودخواه از او می‌سازید و موجب می‌شوید که او فکر کند در همه مکان‌ها و زمان‌ها، هر کاری که دلش بخواهد می‌تواند انجام دهد، اما وقتی طی زندگی با مسائلی غیر از آنچه باب میل اوست روبرو شود، یأس و ناامیدی سراسر وجودش را فرا می‌گیرد و عاقبت این نوجوانان چیزی نمی‌شود جز احساس پوچی و...

 

11 - پسرها عمدتا عهده‌دار چرخاندن چرخ مالی و اقتصادی زندگی در آینده هستند؛ بنابراین بهتر است پدران، آن‌ها را با مسائل و مشکلات مالی و حساب و کتاب و نحوه صحیح پول خرج کردن آشنا کنند و از نوجوانی پس انداز کردن و صرفه‌جویی را به آن‌ها یاد دهند.

 

12 - این یک باور غلط است که دخترها بیشتر از پسرها به محبت نیاز دارند. پسرها هم به اندازه دخترها به محبت و حمایت عاطفی خانواده‌شان احتیاج دارند؛ پس وظیفه یک پدر یا مادر مهربان که به فکر سلامت روان فرزندش است، رعایت تعادل و عشق ورزی به همه فرزندان است.

 

13 - معمولاً پسرها با پدرانشان راحت‌ترند و بهتر می‌توانند مشکلاتشان را با آن‌ها در میان بگذارند؛ بنابراین به عنوان یک پدر مسوول، روزی یک ساعت از وقتتان را به پسرتان اختصاص دهید و او را در راه حل مشکلاتش یاری کنید. فقط حواستان باشد که خشونت و پرخاش، جایی در راهنمایی‌هایتان نداشته باشد تا فرزندتان از مشورت کردن با شما پشیمان نشود و مشکلاتش را خارج از خانه و به روش‌های نادرست حل نکند.

 

14 - پسر بچه‌ها علاقه شدیدی به بازی‌های خشن کامپیوتری دارند. برای جلوگیری از ناراحتی‌های جسمی و روحی فرزندتان، از تنها و آزاد گذاشتن او برای ساعت‌ها بازی با کامپیوتر خودداری کنید.

 

15 - بد نیست که حساب دخل و خرج فرزندتان را داشته باشید و دورادور بدانید که او پول‌هایش را چه طور خرج می‌کند. شاید باور نکنید اما خرید سیگار می‌تواند به سادگی خریدن یک بسته آدامس یا پفک باشد!

 

16 - به پسرتان بیاموزید که زورگویی و قلدری راه معقول و پسندیده‌ای برای رسیدن به خواسته‌ها نیست؛ بنابراین بهتر است برای حل مشکلاتش راه‌های منطقی و آرام را پیش گیرد تا محبوبیتش پیش اطرافیان بیشتر شود.

 

17 - پسرها به خاطر موقعیت خانوادگی خاصی که در آینده دارند و باید مسوول و مدیر یک زندگی شوند، نیاز زیادی به اعتماد به نفس بالا دارند. شما می‌توانید با سپردن کارهای مهم به پسرتان و گفتن این جمله که «من می‌دانم تو به بهترین شکل ممکن این کار را انجام می‌دهی» اعتماد به ‌نفس فرزندتان را بالا ببرید و حس مفید بودن را به او القا کنید.

 

18 - با مسوولان و مشاوران مدرسه او در تماس باشید تا بتوانید از تغییرات احتمالی روانی یا تحصیلی فرزندتان خبردار باشید.

 

19 - برای این که پسرتان احساس نکند به خاطر جنسش هیچ محدودیتی ندارد، قوانین خانواده را بنویسید و به دیوار اتاقش بچسبانید و حتماً ساعات ورود و خروج را طبق مقررات خانواده درج کنید و اگر دیدید که او از حدش تجاوز کرد، بنا به روحیاتش، تنبیه یا تشویقی برایش در نظر بگیرید تا بهتر شرایط خانواده را بپذیرد.

 

20 - جوری رفتار نکنید که فرزندتان احساس کند برای هر کاری باید نظر شما را رعایت کند و حق انتخاب در هیچ زمینه‌ای را ندارد، این رفتار او را سرخورده می‌کند. انتخاب رنگ اتاق، لباس یا نوع تغذیه را به عهده خودش بگذارید.

 

21 - هیچ گاه در برابر دختر یا فرزند کوچک‌ترتان به پسرتان نگویید که تو بزرگی یا پسری و این رفتارها از تو بعید است. عادلانه قضاوت کنید و به فرزندانتان بیاموزید که به یکدیگر احترام بگذارند و حقوق یکدیگر را هم رعایت کنند.

 



سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 15:18 ::  نويسنده : موسی آبادی



دو شنبه 18 آذر 1392برچسب:, :: 20:14 ::  نويسنده : موسی آبادی

 

1. لحن مثبتی داشته باشید

اگر می خواهید قدرت متقاعدسازی را در خود بسازید ، مطمئنا مجبور خواهید بود در هنگام صحبت کردن لحن مثبتی داشته باشید. نباید صدایتان بسیار بلند یا لحن اجبار به خود بگیرد. در عوض باید لحن صدایتان در هنگام صحبت درباره موضوع مورد نظر مطمئن ، مشتاق ومثبت باشد.

 2. از حقایق استفاده کنید

 وقتی می خواهید شخصی را متقاعد کنید بهترین روش استفاده از مثال ها و حقایق واقعی است تا آنها دقیقا متوجه منظورتان بشوند. وقتی داده های اثبات شده و حقایق در دست را به شخص ارائه دهید، آنها راحت تر و سریع تر با چیزی که شما می گویید موافقت می کنند .

 3. منطقی حرف بزنید

 تنها برای اینکه حرفی زده باشید صحبت نکنید. در عوض منطقی صحبت کرده و از صحبت های بی معنی اجتناب کنید. درمورد چیزی بدون فکر حرفی نزنید.به آرامی صحبت کرده و اجازه دهید اطرافیان چیزی که می گویید هضم کنند.از بیان توضیحات و نکات خنده دار و مضحک و بحث های غیر منطقی بپرهیزید، چرا که به این معنی خواهد بود که شما قدرت متقاعد کردن ندارید.

 4. با دقت گوش کنید

 اگر می خواهید به حرف شما گوش کنند ، شما نیز باید به بقیه گوش کنید. صحبت کسی را قطع نکنید. در عوض به چیزی که بقیه می گویند گوش فرا دهید و از نکات و عقاید خودش برای مقابله با وی استفاده کنید.

 5. در بحث و مناظره دیگران شرکت کنید

 در هر زمان مقدور به مباحث گروهی وارد شده تا صحبت در میان جمع را تمرین کرده باشید. همچنین ، شرکت گاه و بی گاه در مناظره ها می تواند قدرت متقاعد کردن دیگران را در شما افزایش دهد. در صورت امکان سعی کنید در سخنرانی خطیبان مشهور شرکت کنید. به گزارش نیک صالحی با مشاهده صحبت های آنها می توانید درس های گفتاری مهم را بیاموزید.

 6. کتاب بخوانید

 کتاب های بسیاری است که می تواند به شما در بالا بردن مهارت متقاعدسازی کمک کند. همچنین باید در ابتدا با مهارت های زبانی خود کار کنید ، چرا که اگر با اشکال صحبت کنید ، افراد دیگر در حین صحبت به شما توجهی نمی کنند.

 7. تمرکز بر آماده سازی خود

 این یکی از روش های مثمرثمر در ارتقاء مهارت های متقاعد سازی است. یک موضوع انتخاب کنید. در جلوی آینه بایستید و سعی کنید در جلوی آن نظرات خود را بیان کرده و با حملات در بحث های پیش آمده مواجه شوید. به گزارش نیک صالحی با این روش نه تنها مهارت متقاعدسازی خود را بالا برده بلکه همچنین شانس درک و کار بر روی تغییرحالات چهره و زبان بدنتان را نیز خواهید داشت که می تواند قدرت متقاعد سازی کسب شده را در شما درونی کند.

 



کلمه شما به جای تو

 

انسان در زندگی مشترک ، به دو مهارت ابراز احساسات و توجه به نیازها احتیاج دارد. ابراز احساسات به این معنی که ابتدا احساسات خود را شناسایی و بعد آنها را بیان کنید و ترسیم نیازها به این مفهوم که طرز تقاضا برای خواسته ی خود را برنامه‌ریزی کنید…

ابراز احساسات و توجه به نیازها

انسان در زندگی مشترک ، به دو مهارت ابراز احساسات و توجه به نیازها احتیاج دارد. ابراز احساسات به این معنی که ابتدا احساسات خود را شناسایی و بعد آنها را بیان کنید و ترسیم نیازها به این مفهوم که طرز تقاضا برای خواسته ی خود را برنامه‌ریزی کنید. به گونه‌ای که بتوانید بی‌آنکه رفتاری انفعالی یا پرخاشگرانه داشته باشید، ابزار وجود کنید و قاطعیت به خرج دهید.

اگر در هر یک از این مهارت‌ها ضعیف باشید مناسبات شما با همسرتان آسیب می‌بیند. اگر فاقد هر دو مهارت باشید روابط شما محکوم به شکست است.

شرط اول برای ابراز احساسات این است که احساسات خود را کاملا بشناسید و از کلمات مناسب برای ابراز احساسات خود استفاده کنید . سعی کنید احساسات خود را یادداشت کنید. تمرین زیر به شما کمک می‌کند احساسات لحظه‌ به لحظه ی خود را تجربه کنید، نگوئید خودم هم نمی‌دانم چرا چنین می‌کنم و چرا چنین رفتاری دارم؟ تمرین زیر به شما کمک می‌کند احساسات لحظه به لحظه خود را تجربه کنید.

تاریخ موقعیت احساس

۱۰/۳ احمد گل‌های باغچه را خراب کرد. خشمگین‌و‌اندوهگین
۱۰/۵ احمد برایم شاخه گلی آورد تا عذرخواهی کرده باشد. مهر- توجه
۱۰/۶ می‌خواستم خونه مامانم برم اما دیدم احمد حاضر نیست با من بیاید. عصبی،‌دلگیر،‌ناراحت
۱۰/۹ توضیح میدم چرا احمد با من نیامد. احساس خجالت

قدم اول در ابراز احساسات انتظار کلمه‌ای است که احساس شما را به بهترین شکل نشان می‌دهد، افسرده، خشمگین، دلگیر، عصبانی، مشوش، نگران و نظایر آن.

شما می‌توانید با رعایت اصول زیر احساساتتان را به بهترین شکل به همسرتان انتقال دهید و به آن‌گونه‌ای که پذیرای شما باشند، مطرح کنید.

۱- در عبارات به جای اینکه از فاعل تو استفاده کنید بهتر است فاعل «من» را به کار ببرید. توجه داشته باشید که جملات با فاعل «تو» بسیار سرزنش آمیز هستند.

«تو مرا عصبانی می‌کنی»

«تو آدم بی تعهدی هستی و جز خودت به کسی فکر نمی‌کنی»

«تو داری اعصابم را مختل می‌کنی»

وقتی از فاعل من استفاده می‌کند ، مسئولیت احساساتتان را می‌پذیرید و احتمال اینکه همسرتان به حرف شما بها بدهد، بیشتر می‌شود. و لذا بهتر است بگویید:

«من عصبانی هستم»

«دیشب وقتی دیر آمدی، ناراحت شدم»

«اعصابم مختل شده است»

توجه داشته باشید ممکن است جمله‌ای را با فاعل «من» شروع کنید، اما جمله اصلی متوجه «تو» باشد. مانند :

«احساس می‌کنم تو یک روانی هستی»

«من از مخارج بی‌تناسب تو عصبانی هستم»

۲- صادق باشید. سعی کنید در بیان احساسات خود تا حد امکان برخورد صادقانه داشته باشید، حقیقت را بگویید، مبالغه نکنید.

۳- همخوانی داشته باشید. مهم است که زبان و لحن صدای شما با کلام‌تان هم‌خوانی داشته باشد، اگر در حالیکه تبسم می‌کنید از اندوه خود حرف بزنید، مسلما پیام شما به طور صحیح مخابره نخواهد شد.
توجه به خواسته‌ها

این حق شماست که خواسته‌هایتان را با همسرتان در میان بگذارید در واقع در قبال خود و در قبال همسرتان مسئول هستید که نیازهایتان را بشناسید، شما متخصص خودتان هستید.

هیچ‌کس و حتی همسرتان نمی‌تواند ذهن شما را بخواند، و از خواسته‌هایتان آگاه شود. ممکن است شخص از شما بخواهد کاری را برایش انجام دهید، شما نیز می‌پذیرید ولی دائم در خودتان شکایت می‌کنید. آیا نمی‌دانند من چقدر گرفتارم؟ آیا نمی‌خواهند وضعیت و مشکلات مرا درک کنند؟ باید بگوییم این شما هستید که باید خواسته‌ها، مشکلات و نیازهایتان را مطرح نمایید، دیگران قادر به اندیشه‌خوانی نیستید و نمی‌توانند ذهن شما را بخوانند، بهتر است در چنین شرایطی بگویید «خیلی مایلم به شما کمک کنم ولی به دلایلی فعلا قادر به انجام آن نیستیم و خیلی راحت از پذیرفتن آن کار خودداری کنید» در ارتباط با همسر بهتر است ابتدا درخواست خود را از قبل بنویسید. در این صورت موضوع در ذهنتان روشن‌تر می‌شود و از آن مهم‌تر، می‌توانید مطمئن شوید که ارتباط شما از عناصر یک درخواست خوب برخوردار است

 



یک شنبه 17 آذر 1392برچسب:, :: 19:4 ::  نويسنده : موسی آبادی

رفتار با همسر

 

 

۱٫ شاد باشیم
شاد بودن همیشه ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.

۲٫ صبور باشیم
اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی‌دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم….

 

۳٫ منطقی رفتار کنیم
مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی‌طرفانه قضاوت کنیم.

۴٫ کم توقع باشیم
از همسرمان آن‌قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.

۵٫ مثبت‌نگر باشیم
با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه‌های خوب زندگی را فراموش نکنیم.

۶٫ خوش‌بین باشیم
داشتن نگاه خوش‌بینانه به زندگی و اطرافیان باعث ایجاد آرامش و بذل محبت و عاطفه می‌شود.

۷٫ یک‌دل باشیم
درک متقابل موجب ایجاد تفاهم می‌شود و یکدلی به وجود می‌آورد.

۸٫ شنونده ی خوبی باشیم
هنگامی که همسرمان با ما صحبت می‌کند حتی‌الامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف‌های او توجه داریم.

۹٫ مشوق همسر خود باشیم
برای رفتارها و صحبت‌های همسرمان ارزش قائل شویم و با یادآوری موقعیت‌های موفق گذشته، او را تشویق کنیم تا آینده ی بهتری داشته باشد.

۱۰٫ به پیشرفت یکدیگر اهمیت دهیم
آنقدر صمیمی باشیم که پیشرفت و ترقی همسرمان یکی از آرزوهای ما باشد، در حقیقت اولین کسی که از این پیشرفت سود می‌برد ما هستیم.

۱۱٫ خوش قول باشیم
برای حرف‌ها و قول‌های خود ارزش قائل شویم و خود را در مقابل آنها مسوول بدانیم خوش‌قولی نشانه ی احترام به خود و همسر است.

۱۲٫ احترام به شخصیت همسرمان را فراموش نکنیم
به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و … حفظ کنیم.

۱۳٫ ارتباط کلامی و عاطفی خود را حفظ کنیم
سعی کنیم با همسر خود درباره ی مسائل مختلف گفتگو کنیم. صحبت کردن بهترین راه آگاهی از افکار و احساسات همسر می‌باشد.

۱۴٫ با یکدیگر مهربان باشیم
همسرمان را جزئی از وجود خود بدانیم، محسناتش را بازگو کنیم، برایش خوبی بخواهیم و در راه کمک به همسرمان تمام تلاش خود را به کار ببریم. با مهربانی می‌توانیم مالک قلب‌های یکدیگر باشیم و رابطه ی گرم و صمیمی بر قرار کنیم.

۱۵٫ محبت‌پذیر و قهر گریز باشیم
منش توأم با مهربانی و دوری از قهر و کینه صفت همسران فداکار است. تلاش کنیم که آیینه ی زندگیمان شفاف و بدون غبار کدروت باشد.

۱۶٫ راستگو باشیم
صداقت و راستی از بهترین سرمایه‌های زندگی مشترک است. هرگز نباید به دروغ و نیرنگ متوسل شویم حتی اگر حقیقت به نفع ما نباشد. فراموش نکنیم که دروغ پایه‌های زندگی را سست می‌کند.

17. محیط خانواده را با صفا کنیم
فضای عاطفی خانواده باید چنان مطلوب و دوست داشتنی باشد که همسرمان در آن احساس رضایت خاطر کند و از امنیت روانی برخوردار باشد.

۱۸٫ به ارزش‌های دینی، اخلاقی و خانوادگی پایبند باشیم
ارزش‌ها از ارکان و ستون‌های اصلی خانواده محسوب می‌شوند و مقید بودن به ارزش‌ها موجب دوام و استحکام خانواده می‌شود و اصالت آن را حفظ می‌کند.

۱۹٫ به نیازهای همسر توجه کنیم
رفتار دلنشین و توأم با متانت موجب می‌شود خواسته‌های خود را به راحتی بیان کند.

۲۰٫ بهداشت روانی همسر را تأمین کنیم
در سایه ی سلامت جسمی و روانی می‌توانیم به هدف‌های خود برسیم، بنابراین باید به رفتار او توجه نماییم و از افسردگی و خمودگیش جلوگیری کنیم.

۲۱٫ با یکدیگر مشورت کنیم
هر یک از همسران باید حق داشته باشند نظر و پیشنهاد خود را بیان کنند. با مشورت کردن، راه رسیدن به زندگی سالم کوتاه تر می‌شود.

۲۲٫ قدرشناس باشیم
از همسرمان به خاطر انجام وظایف، مسوولیت‌ها و همکاری‌هایش قدردانی کنیم برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمه‌های خاصی نیازمند نیستیم!

۲۳٫ احساس مسوولیت داشته باشیم
هر یک از همسران باید خود را در مقابل کاری که برعهده گرفته‌اند متعهد بدانند و از انجام دادن آن شانه خالی نکنند.

۲۴٫ برنامه‌ریزی کنیم
در حقیقت برنامه‌ریزی به زندگی خانوادگی نظم و سامان می‌بخشد.

۲۵٫ الگوی خوبی باشیم
طوری رفتار کنیم که الگوی رفتاری مناسبی برای همسر و فرزندان خود باشیم.

۲۶٫ خود را به جای همسرمان بگذاریم
دنیا را از دریچه ی نگاه او ببینیم و از خود بپرسیم : “اگر من جای او بودم چه می‌کردم؟”

۲۷٫ به خواسته‌ها و افکار یکدیگر احترام بگذاریم
فراموش نکنیم که ازدواج پیمان همکاری و تشریک مساعی است.

۲۸٫میانه رو و متعادل باشیم
حضرت علی (ع) فرموده‌اند “خیرالامور اوسط‌ها”، پس اگر در تمام امور زندگی (خوردن، خوابیدن، مسافرت و حتی محبت کردن و…) اعتدال را رعایت کنیم کمتر دچار مشکل می‌شویم.

۲۹٫ با جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم
یک جمله ی شورانگیز می‌تواند طوفانی از خشم و غضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.

۳۰٫ روابط زناشویی را بسیار مهم بدانیم
عدم توجه به این روابط موجب ایجاد مشکلات مختلف خانوادگی، روحی و روانی برای هر یک از طرفین می‌شود و زندگی را با خطرهای جدی روبرو می‌کند.

۳۱٫ به همسرمان دلگرمی بدهیم
به همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو همه ی سختی‌های زندگی‌مان را می‌پذیرم چنین جملاتی باعث دلگرمی او می‌شود.

۳۲٫ همسر خود را راضی کنیم
باید طوری رضایت همسرمان را جلب نماییم که مطمئن باشیم هیچ وقت ما را ترک نمی‌کند و یا در هیچ مشکلی ما را تنها نمی‌گذارد.

۳۳٫ با همسرمان صادقانه رفتار کنیم
با متانت و صداقت قبول کنیم که در بعضی از کارها همسرمان شایسته‌تر است.

۳۴٫ در زندگی مشترک به تنهایی تصمیم نگیریم
برای سخن و پیشنهاد همسرمان احترام قائل شویم و خود را عقل کل ندانیم. باور داشته باشیم که همیشه همه چیز را همگان دانند.

۳۵٫ سختی‌ها و مشکلات محیط کار را در حد ضرورت با همسرمان در میان بگذاریم
هم فکری بار مشکلات را سبک‌تر می‌نماید.

۳۶٫ فرمان ندهیم
نباید خانه را به پادگان تبدیل کنیم، متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل یکه تازی و خشونت.

۳۷٫ تعصبات غلط و افکار مزاحم را از خود دور کنیم
افکار مزاحم مانند خوره، سلامت روانی انسان را از میان می‌برند. بهتر است به جای اعمال تعصبات دست و پاگیر انرژی خود را صرف توجه به همسر و خانواده نماییم.

۳۸٫ از ازدواج خود اظهار پشیمانی نکنیم
زندگی و روابط خود را با دیگران مقایسه نکنیم و از یاد نبریم که زندگی هر کسی مطابق سلیقه و عقل و درایت او اداره می‌شود.

۳۹٫ روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم
هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد آشکار کردن و بزرگ جلوه‌دادن این نقاط ضعف موجب ایجاد کدورت می‌شود. هرگز نباید از نقطه ضعف‌ها به عنوان اسلحه‌ای برای سکوت یا شکست دادن همسر استفاده کنیم.

۴۰٫ مقابله به مثل نکنیم
از رفتارهای تلافی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به مثل، رفتار مناسب را به او یادآوری نماییم.

 



یک شنبه 17 آذر 1392برچسب:, :: 18:44 ::  نويسنده : موسی آبادی

                                         تست روانشناسی

 فردی که پشت در می‌بینید همان کسی است که شما در رویارویی با ...

 
تصور کنید در بیابان خشک و بی پایانی در حال راه رفتن هستید خسته،گرسنه،تشنه،پس از 5 ساعت پیاده روی......ناگهان ساختمان مجلل و با شکوهی در جلوی شما ظاهر می‌شود.

1.ساختمانی که جلوی شما ظاهر شده است چیست؟

الف-یک قصر    ب- یک موزه    ج-یک هتل    د-یک بنای مذهبی (مسجد-کلیسا-......)

2.شما از چه طریقی وارد ساختمان می‌شوید؟

الف-پنجره    ب- در        ج- بالکن         د- تونل زیر زمینی

 وقتی وارد ساختمان شدید آن را بسیار مجلل و باشکوه می یابید......ناگهان صدای در زدن می‌شنوید...در را باز می‌کنید و کسی را می‌بینید که واقعاً می‌خواستید با او باشید.

 

3. آن شخص کیست؟

به گشتن ادامه می‌دهید...پلکانی را می‌بینید که به طبقه بالا می‌رود.


 4.مارپیچی است یا مستقیم؟

از پلکان بالا می‌رویم تعداد پله ها را می‌شمارید.

 

5.چند پله بود؟(هر عددی از یک تا بی نهایت)

بعد وارد اتاقی می‌شوید..........

 

6.دلتان می‌خواهد این اتاق چقدر بزرگ باشد؟

الف-به اندازه یک آکواریوم 

ب-به اندازه یک اتاق معمولی  

ج-به اندازه یک جنگل 

 د-به اندازه  اقیانوس آرام

 

7.دلتان می‌خواهد رنگ دیوار اتاق چه باشد؟

الف-قرمز    ب-سیاه و سفید      ج- ارغوانی      د-زرد یا پرتقالی      و-رنگ های رنگین کمان

 

یک میز جلوی شما ظاهر می‌شود...

8.آیا گرد- مربع- مثلث یا بدون شکل خاصی است؟

و ظرفی با 5 میوه روی آن قرار دارد: گیلاس- سیب- کیوی- طالبی-هندوانه

 

9.یک میوه را انتخاب کنید.......

میوه ای که انتخاب کرده اید شما را به یاد این شخص می‌اندازد...

10.نام او را بنویسید.

 

11.شما میوه را برمی‌دارید و.........

الف-بلافاصله آن را می‌خورید.

ب- قسمت کرم خورده را می‌ برید و قسمت سالمش را می‌خورید.

ج-آن را می‌برید و داخلش را می‌بینید که کرم خورده است و....بعد به خوردنش ادامه می‌دهید

د-اگر کرم خورده باشد تمامش را دور می‌اندازید

 

از آن ساختمان خارج می‌شوید و 5 حیوان را می‌بینید.موش- آهو- اسب- دلفین- فیل

12.این حیوانت را به ترتیب اولویت که برایتان دارند رده بندی کنید..

 

 جواب:

1.نشان دهنده چیزی است که شما بیشتر از بقیه چیزها دنبال آن هستید.

قصر:ثروت           موزه:حرفه و شغل                    هتل:خانه و عشق   

مکان مذهبی:اعتقادات یا زمینه رشد روحی و روانی شماست

 

2.نشان دهنده نوع زندگی  است که به دنبال آن هستید.

پنجره:زندگی سرشار از رویدادهای پیش بینی نشده و شگفت انگیز

در:زندگی آرام و امن

بالکن:زندگی مسالمت جویانه و عاشقانه

تونل زیر زمینی:زندگی خطرناک ولی معنی دار پر از تجربه های متفاوت

 

3.فردی که پشت در می‌بینید همان کسی است که شما در رویارویی با مشکلات زندگی می‌توانید کاملاً به او اعتماد کنید.

 

4.پلکان نشانه زندگی عشقی شماست پیچ در پیچ ولی زیبا - مستقیم معمولی ولی خسته کننده

 

5.تعدا پله ها:تعداد تلاشهایی که شما امیدوارید برای برقراری رابطه تان به عمل آورید.

 

6.اندازه اتاق:میزان ماجراجویی هر چه کوچک باشد یعنی شما آدم محافظه کاری هستید

 

7.رنگ اتاق شخصیت شماست:

قرمز:احساساتی و پر شور      سیاه و سفید:منطقی       ارغوانی:ماجراجو

 زرد و پرتقالی:شادمان و سرحال     رنگین کمان:شما در مورد این که واقعاً چه هستید شک دارید

 

8.شکل میز:زاویه دید شما را نسبت به چیزها یا موقعیت ها نشان می دهد.

مربع:ثابت و منصفانه

گرد:شما می‌خواهید چیزها را از دیدگاه و نقطه نظر بسیاری افراد دیگر ببینید

مثلث:شما می‌خواهید مبتکر و اصلی باشید

بی شکل:شما آدم بی اراده ای هستید و همیشه طفره می‌روید

 

9.میوه ها نشانگر این هستند که شما به دنبال چه نوع دوستانی می گردید میوه های بزرگتر نشانگر این هستند که نمود فیزیکی و ظاهری برای شما بیشتر اهمیت دارد و میوه های کوچکتر به معنی این هستند که شخصیت افراد برای شما مهم است.

 

10.این شخص نشانگر نوع دوستانی است که شما به دنبال او هستید.

 

11.چگونگی خوردن میوه نشانگر این است که شما چگونه با دیگران رفتار می‌کنید.

الف:یعنی شما کینه ای از دیگران به دل نمی‌گیرید

ب:یعنی شما فقط نکات مثبت دوستانتان را می‌پذیرید و از پذیرفتن نکات منفی آنها سرباز می زنید

ج:خوردن آن علیرغم کرم خوردگی یعنی نقاط قوت و ضعف دیگران را می پذیرید

د:دور انداختن یعنی شما آدم بی رحمی هستید.

 

12. 5 حیوان:

دلفین:شغل و حرفه               فیل:خانواده

اسب:عشق                       موش:انتظار و احترام

آهو: دوستان شما و چیزهایی که به آن توجه دارید است.

  

    

 



یک شنبه 17 آذر 1392برچسب:, :: 15:27 ::  نويسنده : موسی آبادی

                     

   مثبت اندیشی     

                                                            



شنبه 9 آذر 1392برچسب:, :: 18:10 ::  نويسنده : موسی آبادی
چه بازیهای با بچه ها بکنیم که باهوش تر بشوند ؟

 

چه بازیهای با بچه ها بکنیم که باهوش تر بشوند ؟
من به والدین پیشنهاد می‌کنم برای شیرخواران خود (کودکان زیر یک سال) اسباب‌بازی‌هایی تهیه کنند که باعث تقویت حواس بینایی و شنوایی آنها شوند...

دالی‌بازی؛ بهترین بازی برای شیرخواران
 رایج‌ترین این اسباب‌بازی‌ها که معمولا در سیسمونی نوزادان هم وجود دارد؛ همان توپ‌ها یا عروسک‌های موزیکالی هستند که بالای تخت کودک نصب می‌شوند و علاوه بر سرگرم کردن او،‌ به تقویت شنوایی و بینایی‌اش هم کمک می‌کنند. 
بهترین رنگ وسایل بازی برای شیرخواران، رنگ‌های براق و درخشان و به اصطلاح عام، فسفری هستند که به خوبی حس بینایی کودک را تحریک می‌کنند. شاید بد نباشد بدانید که وسایل مختلف بازی که شما در بازار می‌بینید،‌ همه با توجه به شرایط سنی کودکان طراحی و تولید شده‌اند بنابراین شما می‌توانید بهترین لوازم بازی را برای شیرخوارتان از مغازه‌های سیسمونی‌فروشی خریداری کنید.
متاسفانه برخی افراد، شیرخواران را فاقد درک و شعور درست می‌دانند و به همین دلیل از خریدن اسباب‌بازی برای آنها پرهیز می‌کنند و تصور می‌کنند که برای این بچه تفاوتی نمی‌کند با یک اسباب‌بازی سرگرم شود یا با وسایل پلاستیکی آشپزخانه!

بهتر است این‌گونه افراد بدانند که بچه‌هایی که از دوران نوزادی و شیرخوارگی با وسایل بازی مختلف سرگرم ‌شده و حواس بینایی و شنوایی و سایر حواسشان با این لوازم تحریک می‌شود در آینده کودکان موفق‌تری هستند و هوش بهتری هم در درک مسایل و درس‌هایشان خواهند داشت.

حتی شما می‌توانید از سن 6 ماهگی به بعد، کتاب‌های مخصوص بچه‌های این سن را تهیه کنید و برایشان بخوانید یا از کتاب‌ها و اسباب‌بازی‌های پلاستیکی و براق مخصوص وان برای سرگرم کردن آنها در حمام استفاده کنید.
با توضیح‌هایی که داده شد، شاید برخی والدین گمان کنند که خریدن و در دسترس قرار دادن لوازم بازی برای شیرخواران‌شان کافی است و آنها می‌توانند شیرخوار خود را ساعت‌ها در تخت‌خوابش با اسباب‌بازی‌ها و وسایل زیبا و رنگانگ رها کنند و خودشان به کارهایشان برسند اما واقعیت، چیز دیگری است. اسباب‌بازی‌های موجود در بازار به هیچ ‌وجه نمی‌توانند جایگزین رابطه عاطفی والدین، به‌ویژه مادر، با کودکان شوند. شما باید چند ساعت از روزتان را به بازی با شیرخوار خود اختصاص بدهید و هنگام بازی او را در آغوش بگیرید.

هرچه سن شیرخوار شما بالاتر رفت و به یک سالگی نزدیک‌تر شد، می‌توانید نوع بازی‌تان را با او تغییر بدهید. به‌عنوان نمونه‌، دالی‌بازی، بهترین و سرگرم‌کننده‌ترین بازی برای شیرخواران محسوب می‌شود که پدر و مادر می‌توانند به‌وسیله آن با کودکشان ارتباط برقرار کنند.
 


شنبه 9 آذر 1392برچسب:, :: 18:6 ::  نويسنده : موسی آبادی

چه کنیم تا بچه ها بهتر درس بخوانند

 

چه کنیم تا بچه ها بهتر درس بخوانند

 

اگر نگوییم همیشه باید گفت در طول سال تحصیلی و حتی مدتی قبل از آغاز سال تحصیلی آنچه ذهن خانواده ها و به نوعی معلمان را به خود مشغول می کند ، این است که چه کنیم تا بچه ها بهتر درس بخوانند.

 

این جستجو و تلاش گاه به شکل اجبار و زور جلوه گر می شود ، یعنی بزرگ ترها و والدین سعی می کنند با فشار و زور و سخت گیری کاری کنند که بچه ها بهتر درس بخوانند.گاه نیز به بررسی دقیق و مطالعه ی انگیزه های درس خواندن می پردازند و می کوشند با کمک های درست برای تقویت انگیزه ی بچه ها، آن ها را به درس خواندن تشویق کنند.

 

برای اینکه والدین و معلمان بتوانند نقش موثری داشته باشند نیاز به آگاهی ها و مهارت هایی دارند. برخی از سوال هایی که خانواده ها با آن رو به رو هستند از این قرار است:

 

▪ این آگاهی ها و مهارت ها چه هستند و آن ها را چگونه و از چه منابعی می توانند کسب کنند ؟

 

▪ برای آماده کردن فرزند برای ورود به دبستان و کمک به او در طول سال تحصیلی چه کارهایی و توسط چه کسانی باید انجام شود ؟

 

▪ نقش خانواده در این میان چیست ؟

 

▪ خانواده به چه آگاهی هایی نیازمند است تا بتواند به فرزند کلاس اول خود یاری دهد ؟

 

▪ توجه به چه نکته هایی می تواند انرژی و حوصله ی کودک را برای تطبیق بیشتر با مدرسه افزایش دهد ؟

 

 آیا ترس ها و نگرانی های مربوط به ورود به دبستان و روزهای اول دبستان ، چه برای کودک چه برای والدین ، طبیعی است ؟

 

 برخورد خانواده با تکلیف شب ، امتحانات ، کارنامه و سایر مسایل تحصیلی کودکان و نوجوانان چگونه باید باشد؟

و ....

 

موسسه مادران امروز ضمن تبریک آغاز سال تحصیل جدید ، آمادگی خود را برای یاری به خانواده ها در زمینه های زیر اعلان می دارد :

 

 چگونگی آماده کردن خانواده برای ورود فرزند به دبستان

 

 چگونگی آماده کردن فرزند برای ورود و جذب به دبستان

 

 چگونگی یاری به کودک کلاس اولی برای درس خواندن ، انجام تکالیف و امتحانات

 

 چگونگی برخورد با نتیجه ی امتحانات و کارنامه

 

 چگونگی آماده کردن محیط خانه برای رشد و تکامل بهتر کودک دبستانی

 

 آشنایی والدین با بازی های و سرگرمی مربوط به کودکان کلاس اول و سایر کودکان دبستانی

 

 آشنایی والدین با محیط مناسب برای درس خواندن و ... .

 

▪ موسسه مادران امروز برای آشنایی والدین و معلمان با موضوع های فوق ، گام ها ، کارگاه ها و مطالب خواندنی مناسب تدارک دیده است .

 

امیدواریم با کمک همدیگر سال تحصیلی جدید را با موفقیت و آرامش همراه کنیم .

 

موسسه مادران امروز علاوه بر اجرای برنامه های فوق در محل موسسه ، آمادگی اجرای این برنامه ها را در مدرسه ها و مراکز آموزشی دارد .



شنبه 9 آذر 1392برچسب:, :: 18:2 ::  نويسنده : موسی آبادی
 

نشانه های یک خانواده بانشاط و شاد چیست؟

 

 


 

گاهی اوقات افراد خانواده در مورد یک موضوع، نظر یا پیشنهاد خاص با یکدیگر جر و بحث و مشاجره می کنند، اما این جر و بحث ها و مشاجره ها به این معنا نیست که آنها​ خانواده با نشاطی نیستند. برای این که این بگو و مگوها در هر خانواده ای پیش می آید و امری طبیعی است.

 


مهم طرز رفتار و گفتار ما با افراد خانواده است. همه ما می توانیم با رفتارهای معقول و مناسبی که از خود بروز می دهیم خانواده با نشاطی را به وجود بیاوریم، اما انجام​ این کار به وقت زیادی نیاز دارد و صبر و شکیبایی زیادی هم می طلبد. در این نوشتار به نشانه های چنین خانواده ای می پردازیم.

 


● درست ارتباط برقرار کردن

 


یکی از مهم ترین راه های داشتن یک خانواده بانشاط، این است که مهارت خوب ارتباط برقرار کردن با افراد خانواده را بدانیم. در حقیقت خوب ارتباط برقرار کردن با افراد خانواده یک مهارت است.


در بیشتر موارد وقتی مشکلی در ارتباط برقرار کردن با افراد خانواده به وجود می آید یا به دلیل این است که شما مهارت خوب ارتباط برقرار کردن با افراد خانواده را بلد نبوده اید یا شنونده خوبی برای حرف ها و درددل های آنها نبوده اید.

 


به این ترتیب یکی دیگر از نشانه های یک خانواده با نشاط این است که به گفته ها و حرف های یکدیگر خوب گوش ​کنیم ، زیرا همه ما در زندگی مشکلات و نگرانی هایی داریم که می خواهیم آنها را از سر راه برداریم. پس سعی کنید شنونده خوبی برای حرف ها و درددل های افراد خانواده باشید. کمتر صحبت کنید و بیشتر گوش بدهید. برای این که افراد خانواده نیاز دارند​ شخصی به حرف هایشان گوش بدهد. این نکته مهم است که وقتی یکی از افراد خانواده مشغول صحبت کردن است دائم حرف های او راقطع نکنید بلکه صبر کنید تا حرف هایش تمام شود. بنابراین به افراد خانواده نشان بدهید​ حتی با گوش دادن به حرف هایشان می توانید مشکلشان را درک و به آنها کمک کنید. آنها نیز متوجه می شوند​شما از صمیم قلب می خواهید مشکلاتشان را حل کنید و در غم و غصه ها و حتی شادی هایشان شریک باشید.

 


● دوری از جر و بحث​

 


همه خانواده ها بر سر موضوعی با هم جر و بحث و مشاجره می کنند حتی گاهی اوقات مشاجره میان آنها به جاهای باریک حتی کتک کاری هم می رسد. ولی افراد یک خانواده بانشاط هنگامی که در مورد موضوعی با یکدیگر بحث شان می شود با ملایمت و صبر و حوصله با هم رفتار می کنند و سعی می کنند این اختلاف نظرها را بدون داد و فریاد حل کنند و بر طرف سازند.


وقتی از دست هم ناراحت و دلخور می شوند به یکدیگر اهانت و بددهنی نمی کنند، بلکه کنار هم می نشینند و درباره موضوعی که باعث ناراحتی و دلخوری شان شده است صحبت می کنند بدون این که با هم جر وبحث کنند. زمانی که متوجه می شوند ​یکی از افراد خانواده از دستشان ناراحت شده است برایش یک هدیه می خرند و از او عذرخواهی می کنند و آن فرد هم بدون این که کینه ای به دل بگیرد عذرخواهی شان را قبول می کند و می بخشد. همه ما می توانیم با رفتارهای خوب و مناسب خانواده ای بانشاط داشته باشیم فقط باید بخواهیم.

 

 


● اظهار محبت


برای این که به افراد خانواده اظهار محبت کنید به تمرین احتیاج دارید. به این معنی که باید مواظب و مراقب عواطف و احساسات یکدیگر باشید و بیهوده اسباب ناراحتی یکدیگر را فراهم نکنید و به هم نیز احترام بگذارید، زیرا افراد خانواده به محبتی نیاز دارند که آثارش را در رفتار و گفتار شما ببینند و احساس کنند.

 

 


● احترام گذاشتن به یکدیگر


این نکته حائز اهمیت است که اگر می خواهید از سوی دیگران نسبت به خودتان احترام ببینید لازم است ​شما نیز به دیگران احترام بگذارید. همه افراد خانواده باید به عقاید و افکار یکدیگر احترام بگذارند حتی اگر با آن افکار و عقاید مخالف باشند. برای این که احترام گذاشتن به یکدیگر از اصول اخلاقی می باشد است و باید در تمام طول زندگی رعایت شود.

 

 


● حمایت کردن از افراد خانواده


هریک از افراد خانواده برای خود اهداف و آرزوها​یی دارند که می خواهند به آن​ برسند. اگر شما برای حمایت و پشتیبانی از افراد خانواده زمانی را هر چند کوتاه اختصاص بدهید و آنها را ​ تشویق​ کنید، آنها نیز همین کارها را در قبال شما انجام خواهند داد. در خانواده های بانشاط همه افراد خانواده، یکدیگر را در برابر اهداف و آرزوهایشان حمایت می کنند و آنها را مورد تشویق قرار می دهند حتی اگر با آن اهداف و آرزوها موافق نباشند. برای مثال اگر یکی از بچه ها در آینده بخواهد فوتبالیست​ شود، افراد خانواده به او کمک می کنند و او را نیز تشویق و ترغیب می کنند تا به هدفش برسد و هرگز او را مایوس و ناامید​ نمی کنند.

 

 

 

   منبع:improvingyourworld.com

 

 



شنبه 9 آذر 1392برچسب:, :: 17:56 ::  نويسنده : موسی آبادی

 

آسیب شناسی چیست؟
آسیب شناسی در حوزه علوم پزشکی دانشی است که به مطالعه و بررسی بافتها و سلولها آسیب دیده یا آسیب زا و سبب شناسی بیماری می پردازد. بدین منوال آسیب شناسی اجتماعی علل و عوامل ایجاد کننده آسیبها و آفتها اجتماعی را مورد مطالعه قرار می دهد. کاربرد این دانش در مطالعه خانواده و «خانواده شناسی» یعنی شناخت عواملی که سلامت و استحکام خانواده را تهدید می کند و ازدواج پایدار و موفق را آسیب پذیر می سازد.
بسیاری از جامعه شناســان و دانشمنــدان علوم اجتماعی، جامعه را به منزله موجودی جاندار می پندارند که از اندام و اعضای زنده تشکیــل شده است. هر اندام و عضــو از یاختــه یا سلول های متعدد تشکیــل شده است که وظایف و نقش های گوناگون به عهــده دارد. از این دیدگاه خانــواده به عنوان یک سلـول، هر چه سالم تر و شاداب تـر باشد، جامعه هم سالم تر و با نشاط تر خواهـد بود. همچنیــن برخی از متخصصــان علـوم اجتــماعی جامعــه را به یک نظـام کلان تشبیـه کرده اند و بـر این باور هستنــد که جامعه ماننــد یک اتومبیـل است که از نظام های فرعی یا خرد تشکیل شده است. از این رو سلامت یکایک نظام های فرعی موجب سلامت کل نظام می شود.
عدم توجه به امور خانه
گاهی اوقات بی توجهی به برخی مسائل و عدم مشارکت در امور خانه موجب می شود، زن یا شوهـر این بی توجهی به امـور خانه را به بی توجهی و بی علاقگی به شخص خود تعمیم یا نسبت دهند. برای مثال شیر آب خراب است و چند وقت است که چکه می کند. ساعت خراب شده است و چنـد روز است که نیاز به تعمیر دارد. دکمه پیراهن من چند وقت است افتاده و کسی به فکر دوختن آن نیست. بنابراین اگر زن یا شوهری گفت: «همسر من به فکر خانه و خانواده نیست، من برای او ارزشی ندارم، او سرش به کار خودش مشغول است و ...» اظهارات او می تواند نشانه های خطر و آسیب زایی خانواده محسوب شود.
عدم همکاری در امور خانه به ویژه در دوران بیماری و بارداری زن، مورد خاصی است که موجب می شود زن دلسرد شود و این وضعیت را نشانه بی علاقگی یا بی وفایی شوهر تعبیر کند. روزی پیامبر اکرم (ص) به خانه دخترش حضرت فاطمه زهرا(س) رفت و دید دخترش پای دیگ نشسته و حضرت علی (ع) دارد برایش عدس پاک می کند. از صفا و صمیمت این زن و شوهر بسیار خوشش آمد و فرمودند: «مردی که به زن و فرزندش از روی محبت خدمت کند، خدا برایش خیر دنیا و آخرت را پاداش می دهد.»
مسایل اقتصادی و مالی
زندگی زناشویی بر پایه اشتراک بنا شده است. از این رو به کار بردن عبارتهایی از قبیل ((مال من))، ((جهیزیه من))، ((مال تو)) و نظایر آن پایه اشتراک را متزلزل و به تفرق و جدایی تبدیل می کند. زن و شوهر جوان آگاه و بصیر روی این عبارتها خط بطلان می کشند و آنها را به ((مال ما))، ((مساله ما)) و ((مشکل ما)) تبدیل می کنند. پیوندهایی که بر پایه انگیزه های مادی و ثروت زن یا شهر پی ریزی شده، پس از مدتی از هم می گسلد و بنیاد خانواده را متلاشی می کند. قدیمی ها جمله زیبایی را می گفتند که: «آدم نان خالی بخورد، اما دلش خوش باشد.» این جمله بانگر آن است که نیازهای مادی انسان در حد متوسط تامین شود، اما نیازهای روانی باید در حد بالا مورد توجه قرار گیرد.
انتقاد پذیری 
هر کس باید بداند: هیچ کس کامل نیست و انتقاد راهی به سوی کمال است. بنابراین زن و شوهر باید با یکدیگر قرار بگذارند اگر از یکدیگر اشکالی دیدند، کاملا محترمانه و محرمانه و صادقانه به یکدیگر تذکر دهند و در پذیرفتن سخن حق عناد نورزند. واقعیت آن است که اکثر زنها و شوهرها یاد نگرفته اند که برای داشتن روابط سالمتر و حل مسایل زناشویی خود با یکدیگر به گفتگو و انتقاد بپردازند. حال آن که انتقاد مثبت و سازنده، هنری است که باید اصول و دانش آن را فرا گرفت و بهبود روابط زن و شوهر منوط به آن است که زوجین احساسات و افکار و دلخوریهای خود را با یکدیگر مبادله کنند. گاهی اوقات زن و شوهر ممکن است از انتقاد مستقیم همسر خود اجتناب کند و بگوید: «انتقاد موجب می شود روابط ما بدتر و غرور همسرم جریحه دار شود!» در حالی که امکان دارد همسر شما تاکنون ناخشنودی ها و دلخوریهای خود را به دهها شکل و روش کلامی یا غیر کلامی نشان داده باشد و در نتیجه بر اثر علنی نکردن ((رنجش ها))، شما به طور دقیق و مشخص ندانید که چه خطایی مرتکب شده اید و به رفتار نادرست خود ادامه دهید. بنابراین سعی کنید حرف دلتان را صمیمانه و صادقانه با همسرتان مطرح نمایید و هنگام انتقاد لحن کلامتان آمرانه و تهدید کننده نباشد. همچنین سعی کنید هنگام انتقاد به جای تمرکز بر آنچه که در رفتار همسرتان نمی پسندید، به رفتار مطلوبی که مورد نظر شما است و موجب رضایت خاطر شما می شود تکیه کنید. برای مثال به جای آنکه بگویید: «دوست ندارم دیر به خانه بیایی» بگویید: «وقتی زود به خانه می آیی من خوشحال می شوم». (ویزینگر، 1369). یادتان باشد که جمله هایی مانند ((از ما گذشته!!)) یا ((من همین هستم که هستم!!)) سلامت خانواده را تهدید می کند.
توصیه هایی برای پیشگیری از ستیزه های خانوادگی
چگونه می شود یک زندگی موفق و پایدار داشت و از بروز ستیزه های خانوادگی پیشگیری کرد؟
نیاز به برقراری رابطه انسانی در زندگی مشترک از مهمترین ضروریات است و مسلما کانون خانواده اولین پایگاه هر کس برای ارضاء این حس و نیاز می باشد. هر کس دوست دارد دیگران را دوست بدارد و دیگران هم او را دوست داشته باشند؛ بتواند صادقانه رفتار کند و رفتاری صادقانه از طرف مقابل خود مشاهده کند. ولی قبل از هر گونه عملی نیاز به علم و آگاهی داریم. اگر انسان بخواهد زندگی با نشاط و بسامانی داشته باشد، باید بداند برای رسیدن به چنین هدفی چه چیزهایی مورد نیاز است و باید با چه سلاحی پیش برود و کجا برود؟ لذا علم و آگاهی از اصول زندگی مشترک، از ضروریات است و پس از آن عمل به آن علم قرار دارد. 
می توان گفت مهمترین راز سلامت و بقای خانواده، اصل دوست داشتن همسر است. اگر همسر خود را دوست بدارید؛ به خواسته های او توجه می کنید، خطاهای احتمالی او را می بخشید و برای رضایت و خوشبختی او تلاش مضاعف می کنید. سعی کنید از انتخاب همسر خود احساس رضایت نمایید و بیاندیشید که بهترین انتخاب را کرده اید. 
یکی دیگر از عوامل موفقیت در حفظ سلامت خانواده، اعتقاد به این اصل است که هیچ کس کامل نیست. من هم کامل نیستم. انتقاد در فضای سالم و صمیمانه می تواند راهی برای رسیدن به کمال باشد. فرد موفق نه تنها از انتقاد روی گردان نیست، بلکه آن را با گشاده رویی می پذیرد. البته باید توجه داشته باشیم که زبان وبیان انتقاد، سالم و سازنده باشد. 
در زندگی مشترک احساس مسئولیت و روح مشاورت از اهم امور است و هر یک از اعضاء باید سعی کند نقش خود را به خوبی ایفاء نماید و در صورت لزوم از خود گذشتگی بیشتری نشان دهد.
در این بخش توصیه ها و رهنمودهایی ارائه می شوند که امید است هم زن و هم شوهر با به کار بستن آنها در عمل و در زندگی مشترک بستر رشد و سلامت خانواده را تسهیل و تسریع کنند و از انحلال و آسیب خانواده پیشگیری نمایند و هیچگاه به اندیشه طلاق و جدایی نیفتند.

منابع:
قرآن مجید، ترجمه الهی قمشه ای، تهران: انتشارات کتابخانه سنایی و دارالقرآن کریم.
ایزدی، سیروس (1356). بحرانهای زندگی زن، تهران: انتشارات چهر.
بارکر، فیلیپ (1375). خانواده درمانی پایه، ترجمه محسن دهقانی و زهره دهقانی، تهران: انتشارات رشد.
بک، آرون تی (1370). عشق هرگز کافی نیست: روشهای نو برای حل مشکلات زناشویی و خانوادگی بر اساس شناخت درمانی. ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران: انتشارات نیوند.
به پژوه، احمد (1375). اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان: راهنمای خانواده سالم: تهران نشر رویش (انتشارات بعثت).
به پژوه، احمد (1374). آسیب شناسی ازدواج و خانواده: نکاتی چند درباره شناسایی، علت یابی و راهیابی مسایل زناشویی در: آموزش جوانان در آستانه ازدواج (چاپ دوم)، تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران.
ثنایی، باقر (1370). آسیب شناسی خانواده. پژوهشهای تربیتی: فصلنامه علمی – پژهشی دانشگاه تربیت معلم،3،1، 77-96.
ساروخانی، باقر (1372). طلاق: پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
قائمی، علی (1360). خانواده و مسایل همسران جوان، تهران: انتشارات امیری.
وایرینگر، هندری (1369). هیچ کس کامل نیست، ترجمه پریچهر معتمد گرجی، تهران: انتشارات مروارید.
نوشته شده توسط محمدرضا بلبل پور در شنبه 1385/11/28 
http://reza4603.blogfa.com/post-311.aspx
 

لطفا از  مطلب فوق  با درج این لینک و منبع استفاده نمایید :حمید رضا ترکمندی ، زیباوب www.zibaweb.com

 



شنبه 9 آذر 1392برچسب:, :: 17:54 ::  نويسنده : موسی آبادی

                         

روش‌های کاربردی در مورد تربیت فرزندان 
همه ما تداوم وجود خویش را در فرزندان‌مان جستجو می‌کنیم. آنان میوه شیرین درخت حیات و ثمره تمام رنج و تلاش ما در زندگی این جهان می‌باشند، آنها آیینه وجود خود ما هستند که افکار، رفتار و روش‌های تربیتی درست یا غلطی را که در مورد آنان به‌ کار برده‌ایم، منعکس می‌سازند. هرگز فراموش نکنید که باید فرزندانمان را برای زمانی غیر از زمانی که خود در آن زندگی می‌کنیم، تربیت نماییم. جامعه‌ای که از خیلی جهات با اجتماع کنونی ما تفاوت دارد. 
زبان فرزندان خود را بیاموزیم، زیرا شخصیت ما ثمره گذشته است و آنان متعلق به آینده هستند. 
الف – اصول برقراری ارتباط سالم با فرزندان 
1) فرزندان خود را همان‌طوری که هستند بپذیرید و از مقایسه آنان با دیگران خودداری کنید. 
2) علاقه خود را به‌صورت جملات شیرین و شیوه‌های غیرکلامی محبت‌آمیز به او ابراز کنید. 
3) با کودکان با زبان کودکی سخن بگویید و در قالب بازی‌ها با آنها ارتباط برقرار کنید. 
4) با احترام و تشویق در فرزندانتان ایجاد امنیت روانی و انگیزه مثبت کنید. 
5) فاصله روحی خود را با درد دل کردن و تعریف خاطرات کودکی با فرزندانتان کم کنید. 
6) الگوی شخصیتی فرزندان خود باشید و بدون کلام رشد معنوی را در آنان تقویت کنید. 
7) اشتباهات فرزندان خود با بزرگواری، بدون پرده دری و ایجاد جسارت در آنها رفع نمایید. 
8) به او دستورندهید و نام فرزند خود را با احترام ‌به‌ویژه در حضور دیگران صدا کنید. 
9) دادن هدیه‌های کوچک و مناسب، به بهانه‌‌های مختلف به آنان. به صورتی که آنها را پرتوقع نسازید و برای هر کار کوچکی از شما انتظار پاداش و جایزه نداشته باشند. 
10) فاصله سنی خود را با فرزندانتان در ذهن خود به حداقل برسانید تا بتوانید زمینه‌هایی برای صحبت دوستانه فراهم کنید و او به راحتی مانند یک دوست نزدیک مسائل درونی خود را با شما مطرح کند. بدین‌منظور از روش عدد طلایی استفاده نمایید. 
عدد طلایی ارتباط با فرزندان: عددی است که باید از سن خود کم کرده و به سن فرزند خویش اضافه نمایید تا بتوانید به راحتی با وی ارتباط صمیمانه برقرار کنید: 
سن فرزند- سن خویش /2=عدد طلایی 
ب – اصول تربیتی فرزندان 
فرزندان ما آنچه را که می‌بینند یاد می‌گیرند، نه آنچه را که می‌شنوند. بنابراین به جای نصیحت و باید و نباید‌های تحکم‌آمیز تربیتی باید خود الگوی تربیتی فرزندانمان باشیم. بهترین شیوه و موثر‌ترین راه تربیت فرزندان و اولین مرحله تربیت شروع از خود است. 
1- فرزندان خود را با سختی و محرومیت آشنا کنید، تا دارای روحی قوی و محکم شوند. 
2- در مقاطع دشوار در کنارش باشید و با او هم‌دردی کنید، اما او را به خود وابسته نسازید. 
3- در موقع انتقاد شخصیت وی را زیر سوال نبرید، بلکه عمل ناپسند او را مطرح کنید. 
4- توقعات و انتظارات خود را به‌صورت دقیق و در حد توان او برایش توضیح دهید. 
5- اهمیت وی را در خانواده به او تفهیم کنید تا در حفظ و رشد شخصیت خود بکوشد. 
6- نسبت به دوستان فرزند خود حساسیت و شناخت بالایی داشته باشید. زیرا گرایش او به پذیرش در گروه همسالان و مشابهت با آنان، از عوامل اصلی تربیت نوجوانان است. 
7- با توجه به شخصیت هر کودک تنبیه او شکل و مراحل خاص خودش را دارد. مانند (محبت، کنایه، نصیحت، گذشت، محرومیت و ... که تنبیه بدنی آن هم به صورت ضعیف، آخرین مرحله می‌باشد) 
8- پرهیز از روش فرزند سالاری در تربیت (تربیت گل‌خانه‌ای) که نتیجه‌ای جز پرورش فرزندانی پرتوقع، ضعیف، زودرنج و شکننده در برابر حوادث زندگی را نخواهد داشت. 
9- ایجاد حس مسئولیت و اعتماد به نفس در فرزندان با تعیین وظایف آنان در خانواده. 
10- شناخت محدودیت‌ها و کشف استعداد کودک و ایجاد زمینه رشد و بروز خلاقیت در او. 
هر کسی را بهر کاری ساختند مهر آن را در دلش انداختند



شنبه 9 آذر 1392برچسب:, :: 17:28 ::  نويسنده : موسی آبادی

                                      

مقدمه:
در عصر ارتباطات و دنياي رسانه‌ها، ما هنوز نيازمند ارتباط‌هاي دوستانه و سنتي خويش هستيم و آن‌چه مسلم است آشنايي با روش‌هاي صحيح ايجاد ارتباط، سازگاري در شرايط و موقعيت‌هاي خاص، گذشت و فداكاري، حس همدلي و وفاداري براي تحكيم بخشيدن و توسعه‌ي هرچه بيشتر اين روابط لازم است. چه خوب است اين نياز را ابتداي كودكي به شكلي كاملاً اصولي و مطابق با هنجارهاي جامعه به فرزندانمان بياموزيم، تا آنها در اين راستا دچار مشكل نشوند.
در اين مقاله مطالبي درباره‌ي روانشناسي ارتباط جمع‌آوري شده است كه اميدوارم براي خواننده مفيد باشد.

ارتباط:
هر كس به دوستاني نياز دارد، اما همه‌ي افراد نمي‌دانند چگونه دوستاني پيدا كنند و آن‌ها را نگه دارند.
تقاضاها و نيازها از سوي شغل و خانواده باعث مي‌شود كه بسياري از مردم، انر‍‍ژي كمتري براي آوردن يك فرد جديد به زندگي خود يا پرورش ارتباطاتي كه تاكنون داشته‌اند صرف كنند.
به گفته‌ي «چريل ريچي» دكتراي تخصصي و مددكار اجتماعي در دانشگاه واشنگتن: تحقيقات نشان داده است مردمي كه حمايت جدي از سوي دوستان يا خانواده ندارند، زندگي كوتاه‌تري دارند و بيشتر از استرس رنج مي‌برند. حمايت از جانب دوستان مي‌تواند قدرت برقراري تغييرات مثبت در زندگي را براي مردم ايجاد كند. مثل دور ماندن از داروها(مواد مخدر) و يا بروز دادن ارتباطات خصمانه(پرخاشگرانه). بعضي از مردم ممكن است يافتن دوست را كاري سخت بدانند، زيرا آنها فاقد مهارت‌هاي مورد نياز براي تعامل موثر با ديگران و ايجاد ارتباط اجتماعي حمايت‌كننده هستند. انسان‌ها با اين مهارت‌ها متولد نمي‌شوند،‌ آنها نياز به يادگيري اين مهارت‌ها دارند.

از كجا شروع مي‌كنيد؟
دكتر ريچي اظهار مي‌دارد: بيشتر از اينكه كه يك هدف وسيع مثل يافتن دوستان جديد داشته باشيد هدف را به گام‌هاي كوچكتري كه قابل رويارويي و دست‌يابي باشند تقسيم كنيد.
قدم اول مي‌تواند اين باشد كه هرروز با يك نفر كه به خوبي او را نمي‌شناسيد مكالمه‌اي را آغاز كنيد، براي مثال يك نفر را در محل كار خود يا در كليسا، اين ممكن است به مرور زمان به وسيله‌ي در نظر گرفتن يك موضوع و آغاز ارتباط و حتي تمرين با يك عضو حامي خانواده يا يك دوست قابل اعتماد موجب آمادگي شود.
براي عده‌اي،‌ ملاقات با افراد جديد ممكن است قسمت ساده‌ي كار باشد. اما مشكل اين است كه چگونه مي‌توان يك آشنايي اوليه را به يك دوستي تبديل كرد.
اطلاعاتي درباره‌ي خودتان، از طريقي آشكار كنيد كه اعتماد را در يك رابطه دوستي ايجاد كند. روش ديگر رفتار متقابل است براي مثال: از طريق گوش كردن با دقت به ديگران هنگامي كه اطلاعاتي را درباره خودشان بروز مي‌دهند و يا به طور ملموس،‌ فراهم كردن يك پرستار بچه براي ديگران به خاطر لطفي به آنها. 

توسعه‌ي روابط دوستانه:
بعضي از مردم خود را بدون حامي مي‌يابند نه اين خاطر كه نمي‌توانند روابط اجتماعي را آغاز كنند بلكه به اين دليل كه آنها دوستشان را با كمك خواستن بيش از حد و جبران نكردن آن آزرده مي‌كنند. يا از بين بردن اعتماد مثل گفتن رازي كه باعث مي‌شود دوستي متزلزل گردد. (ارتباط ناپايدار شود).
دكتر ريچي مي‌گويد: براي برقراري ارتباط، مهم است كه قابل اعتمادتر و مسوول‌تر باشيم و رفتار متقابلانه‌ي بيشتر در روابط روزمره داشته باشيم.
اگر ارتباطات اجتماعي شما حمايت كننده است. بودن افراد زياد در اطراف شما در تمام مواقع، ممكن است در اوقات شخصي شما و خانواده‌تان دخالت كند. بخشي از ساختار مهارت اجتماعي، قرار دادن حد و مرز در يك رابطه است و اينكه اين رابطه را در سطح يك آشنايي نگه داريم تا تبديل آن به يك دوستي نزديك. يك فرد با تعداد روابط اجتماعي خيلي زياد، مي‌تواند شرايط بدتري نسبت به يك فرد تنها داشته باشد اگر بيشتر آن ارتباطات اجتماعي، منفي و ضعيف باشد و در انتها، تعداد روابط اجتماعي، دقيقاً به اندازه‌ي كيفيت آن‌ها مهم نمي‌باشد.
دكتر ريچي مي‌گويد: دوستي در يك ارتباط فيزيكي محض بيشتر است، به نوع تبادلاتي كه در ارتباطات خود با مردم داريد دقت كنيد و اين كه آيا اين افراد مي‌توانند نوع ياري و حمايت را به گونه‌اي تأمين كنند كه مفيد باشد؟

چرا ما دوستاني داريم؟
كودكي نه ساله پاسخ مي‌دهد: تا كسي باشد كه با او بازي كنم. و كودك دوازده ساله مي‌گويد: اينگونه است كه شما تنها نخواهيد بود ولي هست كه شما را حمايت كند و در كنار شما باشد.
اين دو پاسخ يك طرز تفكر موشكافانه و ديدگاه پيشرفته در مورد دوستان و روابط دوستانه است كه به عنوان يك ويژگي كودكان در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف ظاهر مي‌شود.
اگر چه كودكان، هم سالان زيادي در گروه‌هاي بازي، مهد كودك‌ها، كلاس درس و همسايه‌ها دارند اما گروه مشخص شده‌اي از دوستان و حتي تعداد كمتري دوست صميمي دارند. «كارولي هاوز» اشاره مي‌كند كه روابط دوستانه در دوران پيش از مدرسه از يك رفتار اجتماعي متقابل و احساسي از توافق پديدار مي‌شود كه كودكان با هم بودن و درگير شدن در دسته‌اي از فعاليت‌ها كه هر دو از آن لذت مي‌برند را آسان مي‌دانند. اين رابطه‌ي دوستانه ابتدايي، كودكان را براي فرصت همكاري و ارتباط با ديگران آماده مي‌كند. در نتيجه كودكاني كه رابطه‌ي دوستانه‌ي پايداري ايجاد كرده‌اند بيشتر قادر به تكميل فعاليت‌هاي پيچيده با يكديگر هستند در مقايسه با هم‌سالاني كه با هم دوست نيستند.
روابط دوستانه اغلب بين كودكان از يك جنس (دختر يا پسر) مي‌باشد.
احتمال روابط دوستانه‌ي نزديك يك كودكان با اعضايي از جنسيت خود در سنين متوسط كودكي، تقريباً قاطعانه افزايش مي‌يابد. در نتيجه تا قبل از دوازده سالگي تقريباً بيشتر كودكان آمريكايي، يك هم‌سن از جنس خود را به عنوان دوست صميمي شناسايي مي‌كنند. در كنار فعاليت‌هايي كه علاقه‌ي دو طرفه در آن وجود دارد، دوستان مايلند درباره‌ي خودشان، معلم‌هايشان و به خصوص هم‌سالان خود با هم صحبت كنند.
در حقيقت، «پاركر و گوتمن» (1989) نتيجه گرفتند كه شايعه سازي و سخن چيني جنبه‌ي اساسي روابط دوستانه در سال‌هاي متوسط كودكي هستند. زماني كه كودكان از سلسله مراتب موقعيت‌هاي اجتماعي آگاه مي‌شوند و عموميت اين موضوع را در اجتماع درك مي‌كنند وضعيت نسبي خودشان را نيز در مقايسه با هم رديفانشان درمي‌يابند. به نظر مي‌رسد شايعه‌سازي در ميان دوستان به عملكرد روابط بين افراد و استحكام شخصيت فرد كمك مي‌كند.
اگرچه دوستان صميمي تمايل دارند كه از يك جنس باشند، پسران و دختران به طور قطع در در دوران كودكي از هم جدا نيستند.
ارتباط در مدارس و بين همسايه‌ها ممكن است اغلب بين گروه‌هايي از پسران با گروه‌هايي از دختران باشد. گاهي اوقات براي فعاليت‌هاي مشترك و گاهي اوقات براي خنده (شوخي) و يا برخي كارهاي محرك ديگر، اغلب درگير اين هستند كه هر كس چه كسي را دوست دارد.
تا قبل از سن بلوغ (جواني) صميميت در رابطه دوستي پديدار شده است. به خصوص براي دختران، حتي تا قبل از دوازده سالگي، دوستان به عنوان افرادي ويژه معرفي مي‌شوند. (كسي كه از شما حمايت مي‌كند و همواره با شماست). در مقايسه با دوستي دوران كودكي كه بيشتر براساس علايق و فعاليت‌هاي متقابل است، دوستي در دوران جواني به همراه بازتابي از ويژگي‌ها، ارزش‌ها و باورهاست. افراد در سن بلوغ(جواني) اعلام كرده‌اند كه زمان بيشتري را با دوستان سپري مي‌كنند تا با خانواده و به خاطر درك كردن آنها تمايل به بها دادن به دوستان دارند و احساس اينكه واكنش‌هاي آنها را شناسايي مي‌كنند.
از آنجا كه پسران تمايل به گذراندن اوقات خود با گروهي از دوستان دارند، دختران تمايل به سپري كردن زمان با تعداد كمتري از دوستان نزديك خود دارند.
«روبرت سلمن» اعتقاد دارد كه يك تغيير اضافي در مفهوم دوستي از ابتداي بلوغ تا دوران جواني وجود دارد. دوستي ابتداي بلوغ بر روابط خيلي نزديك متقابل تأكيد دارد و تغييرات آن را در بردارد در صورتي كه بيشتر جوانان بالغ اين حق را به دوستانشان مي‌دهند كه ارتباطي را با فرد ديگر هم آغاز كنند بدون اين كه آن را خطري تهديد كننده بر رابطه‌ي اصلي شان تفسير كنند.
«سلمن» هم‌چنين رشد توانايي دريافت ديد موشكافانه را بررسي كرده و دريافته است كه دشواري توانايي يك نفر از دريافت ديد كامل از ديگران قرين با ميزان پيشرفت در دوستي اوست. به علاوه، كودكان با مشكلات روانپزشكي اغلب روابط اجتماعي را از بين مي‌برند، دوستي‌ها را به طور ضعيفي گسترش مي‌دهند و در دريافت ديد كامل از ديگران دچار مشكل هستند.
دوستي‌ها نوع خاصي از ارتباطات هستند و لازم است كه از ارتباطات معمولي همسالان برجسته‌تر باشند.
«كلر استوكر و جوديت دان» 
www.zibaweb.comمي‌گويند: براي مثال خواهران و برادران، دوستان و روابط دوستانه‌ي كودكان پنج تا ده ساله را بررسي كردند. اگرچه آنها هيچ الگويي از ارتباط با خواهران و برادران و روابط دوستانه نيافتند اما دريافتند كودكاني كه رفتار دوستانه‌ي خوبي با خواهر يا برادر خود ندارند به گفته‌ي مادران آنها، دوستان نزديك و دوستي‌هاي بهتري دارند. در مقايسه با كودكاني كه با خواهر يا برادر خود ارتباط خوبي دارند.
«استوكر و دان» بيان كردند كه كودكان رفتار پرخاشگرانه با خواهر و برادر خود را از طريق سرمايه‌گذاري در دوستي‌هايشان جبران مي‌كنند. به بيان ديگر خصومت، روابط كنترل شده با خواهر يا برادر ممكن است كودكان را به اندازه‌ي كافي براي روابط اجتماعي صميمانه‌ي ديگر ماهر كند. چيزي كه واضح است اين است كه اين رابطه براي دوستان هم سن نمي‌باشد بلكه براي دوستان نزديك است.
يك مشاهده اين است كه در ميان روابط اجتماعي كودكان، دوستي يك مقام ممتاز فرض مي‌شود.
اكنون پرواضح است كه روابط ما نقش موثري در خوب بودن روان ما دارند. بعضي از پيشنهادها كه روابط اجتماعي خوب را تقويت و تصحيح مي‌كنند، ممكن است به اندازه‌ي يك ماده غذايي خوب يا تمرين ورزشي مرتب مهم باشد. به گفته‌ي «ريف و ديگران 
www.zibaweb.com2001» نه تنها آنچه كه گفته شده، بلكه به گفته‌ي «ريچارد جي ويلكينسون» سلامت جامعه‌ي ما بستگي به كيفيت روابط ما دارد.
متأسفانه بسياري از جنبه‌هاي زندگي مدرن ما، برخلاف روابط ما عمل مي‌كند. براي مثال تغييراتي در شغل ما را به نقطه‌اي دور از كشور منتقل مي‌كند، وابستگي‌هاي ضعيف خانوادگي و اجتماعي ما را به سمت انزوا و تنهايي سوق مي‌دهد. روانشناسي چه چيزي را به ما خواهد گفت؟ درباره‌ي اين كه چگونه با افراد ملاقات كنيم؟ چگونه ارتباط را ادامه دهيم؟ و اين كه چه اتفاقي مي‌افتد اگر اين ارتباط قطع شود؟

نتيجه‌گيري:
آنچه در اين مقاله گردآوري شده بود مجموعه‌اي از تحقيقات تعدادي از روانشناسان و جامعه‌شناسان آمريكايي است كه درباره‌ي چگونگي ايجاد و نحوه‌ي روابط اجتماعي موثر نظر داده‌اند.
ارتباط كه ظاهراً امري به ساده به نظر مي‌آيد ولي در مواقع موضوعي پيچيده است و بايد بيش از اين به آن اهميت داده شود. اگر افراد با توجه به سن با نقش خود در جامعه آَشنا شوند و وظايف خود را در رابطه با بقيه بدانند بهتر مي‌توانند در تعاملات اجتماعي موفق باشند.
پس بياييم از خود شروع كنيم و نحوه‌ي برقراري روابط اجتماعي و تداوم آن را به صورت عملي در خانواده و سپس در مراكز آموزشي پياده كنيم تا هم به سلامت روح و روان خود و هم به ترويج روحيه‌ي اجتماعي بودن كمك كرده باشيم كه نتيجه‌ي آن چيزي جز سلامت جامعه نيست.
براي اين كار نياز به حضور در جلسات و همايش‌هاي مختلف در زمينه‌ي جامعه‌شناسي كه توسط استادان برجسته‌ي كشور ما براي عموم تشكيل مي‌شود مي‌باشد و همين‌طور مطالعه‌ي مقالات علمي درباره‌ي ارتباط موثر افراد در جامعه و مطالبي ديگر در اين زمينه كمك خوبي هست تا ما بيشتر با اين‌گونه مسائل آشنا شويم. 
زهرا اسلاملو

منابع:
http://www.healthline.com/galecontent/friendship
http://www.healthline.com/sw/wl-friends-are-good-for-your-health



شنبه 9 آذر 1392برچسب:, :: 16:27 ::  نويسنده : موسی آبادی

هفت راه برای درمان لجبازی کودکان

 

 

اصولا”  لجبازی یك نوع رفتار و واكنش نامطلوب است كه به صورت های مختلفی خود را نشان می دهد، از جمله آسیب رساندن به  خود و  دیگران ، ناسزا گفتن ، گریه كردن و فریاد كشیدن ، شكستن  وسایل و … در افراد لجباز پایین بودن اعتماد به نفس و عدم داشتن خود باوری مثبت و پذیرفتن خود واقعی مشهود است.

7 راه برای درمان لجبازی:

پنجره ی اول - مستقّل بارآوردن كودك: در برخورد كلّی در زندگی باید طوری با كودك رفتار كرد كه او بتواند در امور روزمره ی خود به طور مستقّل و گاهی بدون نیاز به دیگران  تصمیم بگیرد. البتّه فشارهای منفی را نباید در این خصوص وارد كرد  ، بلكه باید با راهنمایی های به جا تذكّر داد و روش های صحیح را به موقع به او آموزش داد.

پنجره ی دوم : كودك را تا حدّ  امكان  وادار به عجله و شتاب زدگی نكنیم . معمولا” خانواده ها در چند كار ، كودك را ناخواسته  یا خواسته به عجله و شتابزدگی وادار می كنند كه بیشتر مواقع عدم آگاهی والدین در تشدید آ ن ها ، دخالت مستقیم دارداز جمله چیزهایی كه می توان در این رابطه یاد آور شد:

الف - حمّام  كردن : در دوران طفولیّت عدم آشنایی والدین به خصوص مادر از مسایل تربیتی باعث می شود به جای فراهم آوردن محیطی شاد و مفرّح هنگام استفاده از حمّام ، آن را به محیطی درد آور و وحشتناك برای او تبدیل می كند. برای این كار بهتر است  اجازه بدهیم  كودك ابتدا خوب بازی كند و در همان حال با شعرها و قصّه های كودكانه شروع به شستن او كنیم و ضمنا” اجازه دهیم  تا كودك حتّی برخی از اسباب بازی های خود را به حمّام بیاورد و با آن ها مشغول بازی شود.

ب- مهمانی رفتن:  همان طور كه ما بزرگ ترها  قبل از رفتن به مهمانی یا گردش نیاز داریم خود را آماده كنیم ، فرزندان ما هم نیاز دارند كه آماده شوند. البتّه نیاز آن ها با نیاز ما اندكی تفاوت  دارد. پس بهتر است زمان رفتن به مهمانی یا گردش را یك ساعت  قبل از حركت به كودك یادآور  شویم تا بتواند با كمك بزرگ ترها آماده شود. متاسفانه بعضی از والدین كمی قبل از حركت به كودك می گویند آماده شود و این كار باعث  لجبازی و مخالفت او می شود. چون دایم به او تذكّر می دهیم كه زود باش ، سریع تر، دیر شد و… به جای این كه سرعت كودك را برای آماده شدن بیشتر كنیم ،‌باعث می شویم كه مخالفت كند.

ج - غذا خوردن ، خوابیدن و …: بهر حال كودك مانند افراد بزرگسال نمی تواند از نیروی تفكّر و حركت در یك زمان استفاده كند و والدین باید بدانند زمان تفكّر و انجام كارها در كودكان به سعه ی صدر بیشتری نیاز دارد.

پنجره ی سوم: رشوه ندادن و حذف پاداش كودك لجباز : اگر كودك برای رسیدن به مطلوب خود چه درست و چه نادرست شروع به گریه كردن و یا داد كشیدن بكند و از این راه بخواهد به خواسته ی خود برسد و والدینی كه به اصطلاح حوصله ی ندارند با دادن امتیاز ( رشوه ) به كودك ، او را ساكت می كنند ، باعث پرورش لجبازی در او می شوند. پس باید پدر به خصوص مادر از دادن هرگونه رشوه و پاداش به كودك خوداری كند. البتّه تشویق برای كارهای خوب و مثبت كودك با رشوه دادن فرق دارد. تشویق باعث رشد اعمال نیك و حركت به سوی ترقِّی می شود. امّا باید توجّه داشت كه تشویق و پاداش ، باید به اندازه  و درخور كار او باشد.

پنچره ی چهارم -عدم توجّه و نادیده گرفتن رفتار كودك لجباز : گاهی بهتر است وقتی فرزندمان شروع به داد و بیداد می كند خیلی خونسرد و بی توجّه  از كنار مسئله عبور كنیم به طوری كه یا متوجّه نشده ایم و یا موضوع برایمان اهمّیّت ندارد.

پنجره ی پنجم -  برقراری آرامش و امنیّت در خانواده: به هر حال در هر خانواده مسایل و مشكلاتی به وجود می آ ید كه منجر به بحث و گفت و گو می شود.  والدین باید بدانند كه تمام مسایل گره هایی هستند كه به وسیله ی دست باز می شوند. یعنی به جای بحث و متّهم كردن دیگران ، آرام و بدون بر هم زدن امنیّت خانواده به خصوص كودكان ، مشكلات و مسایل را می توان به راحتی حل كرد، به طوری كه هم خود و هم دیگران از نوع گفت و گو ها لذّت ببرند.

پنجره ی ششم - راهنمایی ” آری ” امّا دخالت “  خیر” :  هیچ كس از دخالت كردن دیگران در امور زندگی خوداحساس رضایت و خشنودی نمی كند. پدر و مادر از همان شروع تربیت باید حركت صعودی خود را بر پایه ی راهنمایی قرار دهند تا كودك بتواند كم كم راه  صحیح زیستن را تشخیص دهد. دیگر قابل پذیرش نیست كه من : ” من می گویم این طور باش ، من می گویم این جا نرو و… بلكه ارشاد و راهنمایی های خردمندانه و كمك گرفتن از خود كودك در مشكلات می تواند  كمك بزرگی باشد.

پنجره ی هفتم - عدم لجبازی والدین: آموزش های عملی به مراتب از آموزش های تئوری ، موثرتر و  آموزنده تر می باشند. اگر والدین در حضور بچّه ها با یك دیگر لجبازی كنند ، خیلی راحت و بدون دردسر لجبازی را به آن ها یاد می دهند و بچّه ها به طور واضح فیلمی مشاهده می كنند كه در آن یكی از والدین با پافشاری دیگری را مجبور به اطاعت از خود می كند و آنان متوجّه می شوند كه از این راه می توانند به راحتی به خواسته های خود برسند.

نتیجه: پدرها و مادرها باید بدانند  كه با بردباری می توانند بر اكثر ناهنجاری ها چیره شوند و اجازه ندهند كودك به تنهایی برای همه ی افراد یك  خانواده تصمیم بگیرد. متاسفانه بعضی از والدین با گفتن من حوصله ندارم و یا كی حوصله ی این كارها را دارد ، سعی می كنند بار مسئولیّت تربیت را كج به منزل برسانند . این گونه والدین باید گفته های خود را اصلاح كنند . بگویند من حوصله دارم و یا بهتر است بگویند من می توانم با حوصله و بردبار باشم و از این طریق خود باوری مثبت و عزِّت نفس خود را بالا ببرند. امّا در لجبازی از هر روشی برای از بین بردن یا كاهش آن استفاده می كنیم ، باید مراقب باشیم تا كودكان به خود و یا دیگران آسیب نرسانند.



جمعه 1 آذر 1392برچسب:, :: 17:44 ::  نويسنده : موسی آبادی

راهنما کجاست 

با عضویت در وبلاگ راه روشن و درج نظرات خود ما را در پیشبرد اهدافمان راهنمایی

کنید.مطالب مرتبط و عکسهای خود را لینک کنید .با تشکر  موسی آبادی 



پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, :: 21:23 ::  نويسنده : موسی آبادی

 

فرزندم
وقتی من پیر میشوم
امیدوارم من را درک کنی و با من صبور باشی

اگر بشقابی را شکستم یا سوپ را روی میز ریختم به این دلیل است که قدرت بینایی من کم شده است
امیدوارم در آن شرایط روی من فریاد نکشی
افراد پیر خیلی حساس هستند
خیلی افسرده و غمگین میشوند وقتی که رویشان فریاد میکشید

وقتی قدرت شنوایی من کمتر شد،من نمیتوانم بشنوم که تو چه میگویی
امیدوارم که مرا کر صدا نکنی
تکرار کن آنچه را که گفتی یا آنرا برای من بنویس

فرزندم من متاسفم
من در حال پیرتر شدن هستم

وقتی زانوهای من ضعیف تر شدند 
امیدوارم با من صبور باشی و مرا در بلند شدن کمک کنی
مثل زمانیکه من تو را در راه رفتن کمک میکردم زمانیکه کودک بودی

فرزندم لطفا مرا تحمل کن

وقتی که جملاتم را چند بار تکرار میکنم
امیدوارم که همچنان به من گوش دهی و مرا مسخره نکنی یا از گوش دادن به سخنان من خسته نشوی
آیا به خاطر می آوری وقتی که کودک بودی و یک بالون میخواستی
یادت هست چندین بار خواسته ات را تکرار کردی تا در آخر به هدفت رسیدی

فرزندم لطفا همچنین از حس بویایی ضعیف من هم گذشت کن
حس بویایی من متعلق به یک شخص پیر است

لطفا مرا مجبور به حمام کردن نکن
بدن من دیگر ضعیف شده است و براحتی سرما میخورم
آیا بخاطر می آوری زمانیکه تو کودک بودی
برای اینکه تو را به حمام ببرم باید به دنبالت میدویدم زیراکه تو دوست نداشتی به حمام بروی

امیدوارم که با من صبور باشی زیرا که اینها جزئی از پیری است 
منظور من را خواهی فهمید زمانیکه تو هم پیر شدی

فرزندم اگر وقت آزاد داشتی امیدوارم که بتوانیم با هم صحبت کنیم حتی برای چند دقیقه
من همیشه تنها هستم و کسی را ندارم که با او صحبت کنم
میدانم که سرت شلوغ است
حتی اگر به داستانهای من علاقه مند نیستی لطفا برای من اندکی وقت بگذار
آیا به خاطر می آوری زمانی را که کودک بودی
من به همه داستانهای تو درباره خرست تدی گوش میکردم 

وقتی زمانی برسد که من علیل و بیمار شوم امیدوارم صبور باشی و در آنروز تو از من مراقبت کنی

من واقعا متاسفم 
اگر زمانی رختخوابم را خیس کردم امیدورام صبور باشی و در آخرین لحظات زندگیم از من مراقبت کنی

زمانیکه هنگام مرگم رسید امیدوارم دستانم را در دستت قرار دهی و به من برای مواجه شدن با مرگ روحیه بدهی


و نگران نباش

وقتیکه در نهایت خدا را ملاقات کردم

در گوشهایش زمزمه میکنم که به زندگی تو برکت ببخشد

زیرا تو عاشقانه پدر و مادرت را دوست داشتی

از تو بخاطر مراقبتهایت سپاسگزارم

ما عاشق تو هستیم

پدر و مادرت



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ آموزشی و تربیتی ماخوش آمدید امید وارم که استفاده لازم را ببرید لطفا ما را به دوستان خود معرفی کنید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان راه روشن و آدرس ofogh88.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 266
بازدید کل : 9685
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1